۱۴/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۴ سه شنبه

صبح قزوین پژوهش در لهجه قزوینی نیازمند تعصب زدایی است
کد خبر: ۱۴۴۹۹۱ نویسنده: سید محمد مجابی تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۲/۱۲ ساعت: ۹:۳۳ ↗ لینک کوتاه

لهجه قزوینی محروم از تحقیقات علمی؛

پژوهش در لهجه قزوینی نیازمند تعصب زدایی است

بررسی لهجه قزوینی در درجه اول نیازمند تعصب زدایی های عوامانه و پس از آن اتخاذ متدهای علمی و پشتوانه‌های عیمقی است.

پژوهش در لهجه قزوینی نیازمند تعصب زدایی است
صبح قزوین ؛---- سید محمد مجابی.

لهجه قزوینی محروم از تحقیقات علمی

آنچه امروزه با عنوان «لهجه قزوینی» شناخته می‌شود شامل عنوانی است که کنکاش در پیشینه آن تا حدود زیادی از مزیت استفاده از دستاوردهای علمی و فنی به دور بوده و بیش تر در بند گمانه زنی‌های غیرتخصصی، باورهای عامیانه و حتی «جزمیت های ایدئولوژیک» گرفتار آمده است.
چنانکه تاکنون حتی یک اثر مستقل پیرامون لهجه قزوینی که از حداقل‌های یک تالیف علمی برخوردار باشد، ثبت نگردیده و در عوض انبوهی از مطلب پراکنده و عوامانه و همانگونه که ذکر شد، ایدئوژیک که بیش تر شبه آگاهی هستند تا آگاهی، پیرامون این پدیده شکل گرفته است.
متاسفانه با وجود اینکه طی دو دهه‌ای که از استان شدن قزوین می‌گذرد، مبالغ سنگینی در استان صرف یارانه و وام‌های بلاعوضی برای تولید محتوا در راستای لهجه قزوینی شد اما خروجی این حاتم بخشی‌ها هرگز ذره‌ای در تحقیقات علمی قابلیت استناد نداشته است.
بنابراین باید به صورت نظریه‌ای و بنیادین از منابع دست اول سراغ سرچشمه‌های شکل گیری لهجه‌های قزوینی و به طور اخص فارسی قزوینی را گرفت.

شهر قزوین و حرکت به سوی میزبانی از زبان‌های دری و تاتی


لهجه قزوینی منسوب به شهر قزوین است و این یعنی برای واکاوی پیشینه و قدمت این لهجه مانند هر لهجه و زبانی در نخستین گام باید به پیشینه تاریخی و حتی جغرافیایی سرزمین قزوین به ویژه پس از شکل گیری «زبان دری» یا همان «زبان فارسی» در قرون پس از ظهور اسلام رجوع کرد.
«محمد بن کاتب شهربندی» در کتاب خود « مقیاس العالم فی حدود المعالم» می‌نویسد: «شهر قزوین آخرین شهر از جغرافیای سرزمین آذربایجان است که پس از این شهر و بلوکات اطراف آن، سرزمین تاریخی عراق عجم آغاز می‌شود. ضمن اینکه در شمال ناحیه قزوین نیز دیلمستان قرار داشته است».
شرحی -که مشابه توضیحات سایر جغرافی نویسان بلاد اسلامی در مورد شهر قزوین است- کاملا واضح می‌نماید. قزوین آخرین شهر آذربایجان که با سرزمین‌های دیلمستان و عراق عجم تلاقی و مجاورت دارد.
از این میان زبان آذربایجان، بیش از همه «آذری»، زبان منطقه دیلمستان: عمدتا «تاتی» و پس از آن «تالشی»، «کردی»، «مراغی»، «گیلکی» و «مازنی» و زبان منطقه عراق عجم نیز تحت تاثیر همجواری با خراسان، زبان دری –یعنی زبانی که هم اکنون در ایران رسمیت دارد و گونه‌ای جدا از زبان پارسی محسوب می‌شود- بوده است.
بنابراین طبیعی می‌نمایدکه شهر قزوین پس از زبان‌های آذری و عربی که زبان مردم، حکومت و شرع بوده‌اند همواره تحت تاثیر زبان‌های دری و زبان تاتی از مناطق دیلمستان، عراق عجم و خراسان نیز قرار گرفته باشد. به ویژه آنکه زبان تاتی از اعصار کهن در بخش‌های متعددی از شهرستان تاکستان، طالقان، ملارد و منطقه الموت فعلی یا همان دیلمستان متکلمان پرتعدادی داشته است.
به همین ترتیب شهر قزوین نیز به تفکیک محلات و بخش‌های مختلف شهر میزبان زبان های غیرترکی نیز بوده است. چنانکه گزارشات متعددی پیرامون رواج زبان های دری و تاتی در قزوین وجود دارد و حتی «تیم گوردون» سیاح انگلیسی که دو قرن پیش از قزوین بازدید به عمل آورده است صراحتا ذکر می‌کند که تعدادی از سکنه این شهر به زبان‌های تاتی و دری تکلم می‌کنند.
بنابراین محیط زبانی شهر قزوین تا دو قرن پیش به ویژه در محلاتی که در مسیر کاروانسراها و عبور راه‌های بازرگانی قرار داشتند بگونه‌ای شکل گرفته بود که به جز زبان آذری، زبان های تاتی و دری نیز متکلمین خود را داشته‌اند.
همین موضوع سبب شد که نوع زبان‌های تاتی و دری رایج در قزوین با نوع تاتی و دری خراسانی تفاوت‌های بارزی داشته باشد که این تفاوت بارز متاثر از محیط قزوین، در نظام آوایی و واژگانی دری قزوینی یا همان فارسی قزوین و تاتی رایج در این سامان جلوه یافت.
در نهایت مواجه دری با زبان ترکی باعث شد تا ضمن تاثیروتاثرات، زمینه‌ها برای شکل گیری لهجه‌ای تلفیقی در دوره معاصر مهیا شود. اما لهجه یا زبان تلفیقی که باید لهجه قزوینی را با این صفت خواند، دقیقاً چیست؟ و چه کیفیاتی دارد؟

قزوینی، لهجه‌ای تلفیقی


در تاریخ مکاتب و مطالعات زبان و زبانشناسی اصلاحی به نام «زبان‌های تلفیقی» یا «زبان های فرانکشتاینی» وجود دارد که توسط «مانکومار سینگ» زبانشناس هندی الاصل کالج سلطنتی انگلستان وضع شده است.
«اصلاح زبان‌های فرانکشتاینی در ابتدا اصلاحی ضداستعماری و ناظر به سیاست‌های انگلستان بود که در راستای سیاست یکپارچه سازی زبان‌های ملل در شبه قاره هند و خاورمیانه اجرایی می‌شد و نتیجه آن نیز شکل گیری زبان‌هایی نیمه سانسکریت و نیمه انگلیسی مانند "اردو" بود». (Bernard. Jon،Linguistic revolution).
بعدها اما این اصلاح از مفهوم زبان و استعمارزدگی فراتر رفت و در مطالعات زبانشناسی به هر لهجه و زبانی که متشکل از سایر زبانها و لهجه‌ها است، اطلاق می‌شود.
برهمین اساس می‌توان لهجه متاخر و جدید دری قزوینی یا همان فارسی قزوینی را نوعی پدیده تلفیقی در فارسی معاصر قلمداد کرد که به طور اخص پس از سیاست ممنوعیت تدریس سایر زبان‌ها در آموزش و پرورش عصر رضاخانی و اجرای قانون ممنوعیت نوشتار به زبان های تاتی و آذری.( در دامگه حادثه، گفتگو باپرویز ثابتی، مرد شماره دوی ساواک) بیش از پیش رشد کرد.
چنانکه امروزه نیز می‌توان حجم وسیعی از کلمات و حتی قاعد دستوری زبان آذری را در لهجه قزوینی ردیابی کرد. به عنوان مثال می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
جرماغ: چنگ زدن/ وندر: زشت/ قیش: کمربند/ قیماق: سرشیر/ هوشتک: سوت/ سِرتق: پررو/ سانجو: دل‌درد/ قرساق: دل/ چقّری: چاله/ زیبیل: زباله/ فقو: ترش‌مزه/ چُغُوری: چاله/ خیدیگ: قلقلک/ قبرقه: پهلو و سینه/ بیلگ: مچ دست/ ساپ: نخ و... .
در رابطه با نظام تلفظی در لهجه فارسی قزوینی با یک ناهنجاری مواجه هستیم چرا که نوع تلفظ در لهجه قزوینی فتحه محور و از نوع فتحه محوری زبان‌های ترکی و تاتی است که این موضوع سبب ایجاد ناهنجاری در لهجه قزوینی و بعضا ضمخت شدن این لهجه گردیده است.
اصولا علت اینکه برخی از هموطنان غیرقزوینی تصور می‌کنند لهجه قزوینی با نوعی لحن معترض و درشت ادا می‌شود و برعکس سایر لهجه‌های زبان فارسی در نگاه اول شیرین به نظر نمی‌رسد، ناشی از همین تاثیر تلفظی و البته اجرای آن روی لهجه‌ای است که تعداد قابل توجهی از کلمات آن را واژگانی از زبان فارسی تشکیل می‌دهد.
چه اینکه نظام تلفظی زبان‌های تاتی و ترکی طی قرون و اعصار کهن به تدریج صیقل یافته و با کلمات این زبان سازگار شده است. بنابراین تلفظ کلمات تاتی و ترکی درشت و ضمخت نیست اما این موضوع زمانی تبدیل به ناسازگاری تلفظی می‌شود که بخواهیم با نظام تلفظی متاثر از زبان های ترکی و تاتی، کلمات فارسی را ادا کنیم.
یعنی لهجه قزوینی و نوع ادای خشن و درشت کلمات موجب ناسازگاری در این لهجه شده است. دقیقا برعکس فارسی متاخر قزوینی، در لهجه‌های شیرازی، یزدی و اصفهانی شاهدیم که این ناسازگاری روی نداده و لهجه‌های مذکور به نرمی که در ذات زبان فارسی است، ادا می‌شوند.
علت این پدیده به جز تاثیر زبان‌های ترکی و تاتی به متاخر بودن لهجه قزوینی نیز بازمی‌گردد چنانکه فی المثل برای لهجه فارسی شیرازی می‌توان دستکم 9 قرن قدمت تعیین کرد- فراموش نکنیم که در دیوان حافظ نیز اشعار نغزی به لهجه شیرازی وجود دارد- با این حال فارسی قزوینی متاخرتر و محدودتر از لهجه‌های قسمت‌های مرکزی ایران شکل گرفته و هنوز فرصت سازگاری تلفظی را تجربه نکرده است.

لهجه قزوینی نیازمند تعصب زدایی است


لهجه دری یا فارسی قزوینی با وجود متقدم بودن، یکی از چندین لهجه و زبان رایج در شهر قزوین است که ضرورت دارد مطالبق با اصول اولیه فرهنگی و تاکیدات اصل 15 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در راستای پاسداشت آنها از دل و جان کوشید.
در این بین همانگونه که در ابتدای این نوشتار نیز ذکر متاسفانه در مسیر مطالعه لهجه قزوینی گذشته از وجود موانعی چون نبود متدهای علمی و نبود تخصص در قلم فرسایان، موانع ایدئولوژیکی متعددی نیز وجود دارد چنانکه این مانع راه بر هر گونه نقد و تحلیل علمی این لهجه برعکس باورهای اشتباه اما مرسوم، سد می‌سازد.
بنابراین همه دانسته‌هایی که می‌توانست به صورت علمی پیرامون این لهجه وجود داشته باشد جای خود را به شبه دانسته‌هایی از سر احساس و اغراض ضدعلمی خواهد داد در نتیجه در بلندمدت موجبات بایکوت شدن لهجه قزوینی را فراهم می‌آورد.
حال آنکه بررسی لهجه قزوینی در درجه اول نیازمند تعصب زدایی های عوامانه و پس از آن اتخاذ متدهای علمی و پشتوانه‌های عیمقی است.
البته دانستن این نکته نیز ضروری می‌نماید که همه زبان های رایج در گستره قزوین اعم از آذری، تاتی و فارسی، قزوینی هستند و هرگز نباید با مرز بندی های پوچ و تنگ نظرانه‌ای چون اصیل و غیراصیل، بین آنها جدایی انداخت و نسل آینده قزوین را از حضور آنها بی بهره کرد.
انتهای پیام/2002

دیدگاه ها

حسین خانی / ۲۳ فرو ۱۳۹۶ - ۱۹:۳۰

باتشکر از مطالب علمی و زبان شناختی مطرح شده توسط آقای مجابی، زبان شناس ترک قرن پنجم هجری، محمود کاشغری، در کتاب معروف خود، دیوان لغات الترک، بعد از اشاره به بنای قزوین توسط دختر افراسیاب خاقان ترک می نویسد: بسیاری از ترکان، قزوین را از شهرهای مرزی سرزمین ترکان می دانند (کاشغری،502:1384).
اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان