به گزارش سرویس سیاسی
صبح قزوین ، محمد ناظمی اردکانی وزیر سابق تعاون و رئیس سابق سازمان ملی استاندارد و سازمان ثبت احوال کشور، داوطلب نمایندگی مجلس شورای اسلامی شده و امید آن دارد که از گذرگاه انتخابات به همراه دیگر اعضای ائتلاف بزرگ اصولگرایان تهران به نهادقانونگذاری و نظارت کشور وارد شود.
ناظمی کارشناس مسائل اقتصادی است و معتقد است که بسیاری از شاخص های اقتصادی کشور طی دوسال گذشته به شدت تحت تاثیر نوع مدیریت مدیران دولت یازدهم بوده و تنازل یافته است.
دقایقی را با او به گفتگو نشستیم تا مروری داشته باشیم بر آنچه در کشور میگذرد و آنچه او و دیگر همکاران و همراهانش در ائتلاف بزرگ اصولگرایان به دنبال رفع و رجوع آن هستند.
بیان میشود که در انتخابات امسال بحث این جناح و آن جناح نیست بلکه بحث انقلاب و ضدانقلاب است آیا شما هم این مسئله را قبول دارید؟
محمد ناظمیاردکانی: با پیروزی انقلاب اسلامی منافع امریکا در ایران تقریباً خاتمه یافت و این منافع دچار مخاطره شد بنابراین دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی برای اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران پا نگیرد و این نهاد تقویت نشود و به بار ننشیند بهتدریج تشدید شد.
آمریکایی ها در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی گروهکهای مختلف سیاسی را حمایت کردند، در کردستان و ترکمنصحرا و هر نقطهای که میتوانستند و از جمله تهران. جنگ 8 ساله را بر ما تحمیل کردند و بهترین جوانان و بهترین شایستگان به شهادت رسیدند، کسانی که میتوانستند نظام جمهوری اسلامی را از ابتدا با یک شناژبندی بسیار قوی ساختارش را ایجاد کنند.
بعد از جنگ آمریکا درصدد این برآمد که فرهنگ دینی و فرهنگ انقلابی و فرهنگ بومی را تضعیف کند و راهی غیر از این نمیدانست که چرا که این فرهنگ بود که چنین جوانانی را در دل خود میپرورانید و این فرهنگ را بایستی به نوعی تخریب میکرد و تضعیف میکرد که در این زمینه همه سرمایهاش را به میدان آورد که مقام معظم رهبری بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردند و هشدار دادند به ملت بزرگ ایران که مواظب نقشههای آمریکا و غرب در این زمینه باشند.
در این زمینه هم دشمن توفیقی پیدا نکرد بعد از این سعی کرد اگر نارضایتی یا نارسایی در کشور هست آن را بهاصطلاح علم کند تا بلکه اعتماد بین مردم با نظام را تضعیف کنند یا به عبارتی سرمایه اجتماعی را هدف قراردادند در کشور برخی نارساییها بود که اتفاق میافتاد مثل فسادهایی که بعضاً شاهد بودیم و واقعاً جامعه هم از این نوع فسادها بهشدت متأثر میشد و لذا دشمنان از آنجا سعی میکردند که اعتماد عمومی را سلب کنند و در این زمینه هم توفیق پیدا نکردند.
بعد از این ماجرا به سراغ اقتصاد ملی رفتند و در این زمینه سعی کردند با توجه به ابزارهایی که بیرون از کشور در دست داشتند اقتصاد ما را محصور و محدود کنند و از این طریق ضربه خود را وارد کنند مثلاً تحریم که اتفاق افتاد اولین اقداماتشان این بود که سیستم بانکی جهانی را در رابطه با اقتصاد ملی ما قفل کنند که نتوانیم مبادله اقتصادی با سایر کشورهای دنیا داشته باشیم بهویژه در رابطه با مباحث مبادلات پولی و ارزی و... و در جاهایی هم ورود کردند و اقتصاد ما را به اصطلاح تضعیف کردند و زمانیکه به بخشی از مواد اولیه وابسته بودیم آنها را به ما نمیرساندند.
نهایتا اینکه این کشو و قوس ها ما را به مذاکرات هستهای و برجام رساند. در رابطه با اجرای برجام دو نگاه با مبانی متفاوت یعنی یکی نگاه به غرب و یکی نگاه به دورن، رخ نمون کرد. اینجاست که گفتمان انقلاب و غیر انقلاب تا حدودی شکل گرفت که در این انتخابات هم خودش را نشان میدهد در واقع انتخاباتی که پیش رو داریم رویارویی این دو گفتمان است.
نگاه به غرب این است که اقتدار و استقلال سیاسی، نظامی، علمی و فناوری خود را نادیده بگیریم و به عبارتی همه ظرفیتهایی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ساخته شده نادیده بگیریم.
بدیهی است که برای تحقق این نگاه به مدیرانی نیاز است که بتوانند این نگاه را محقق و پیادهسازی کنند. این مدیران نیز اگر بخواهند با غرب کنار بیایند و با دستورالعملهایی که آنها دادهاند کار کنند بدیهی است که بایستی باید از انقلاب فاصله بگیرند. البته گفته میشود که ما این نگاه را برای ساخت و ترمیم اقتصادمان انجام می دهیم. اما نگاه به درون نگاهی است که می گوید ظرفیتهای داخل کشورمان کم نیست و ظرفیتهای بسیار بارزی داریم و با تکیه بر دستاوردهای علمی، امنیت ملی، منابع مادی و انسانی و جایگاه سوقالجیشی میتوانیم ایران را بسازیم.
یعنی کشورمان بدون هیچ نیازی به قدرتهای خارجی و قدرتهایی که آشکار یا پنهان با ما دشمنی میورزند میتواند حرکت و پیشرفت کند. این نوع نگاه مدیرانی را میطلبد که روحیه انقلابی داشته باشند یعنی مدیرانی که گذشتهشان حاکی از این باشد که در استفاده از ظرفیتهای داخلی موفق عمل کردند. مدیرانی باشند که دارای خلوص باشند و کارآمد باشند واز خود گذشته باشند و به دنبال اشرافیت و رفاه خود و خانوادهشان نباشند کسانی که همه توان و بضاعتشان را بیاورند پای این مهم و این عارضهای که کشور دچار آن هست تجربهای که ما در دوران دفاع مقدس داشتیم.
در شعار انتخاباتی شورای ائتلاف معیشت اصلیترین شعار است امروز نرخ بیکاری که دولت مطرح میکند چیزی حدود 10 درصد هست اولاً این نرخ را واقعی میدانید؟ و ارزیابیتان از اعلام این نرخ چیست؟
محمد ناظمیاردکانی: در حال حاضر بزرگترین معضل کشور رکود اقتصادی است، رکود اقتصادی عامل بیکاری است و بیکاری را دامن میزند. ما از یک طرف مواجه هستیم با تعطیلی واحدهای تولیدی که بالغ بر 14 هزار واحد تولیدی ظرف دو سال اخیر تعطیل شده اند که بخشی از آن بر میگردد به نوع اعمال مدیریت داخلی کشور و بخشی ممکن است به تحریم ها مربوط باشد. البته معمولاً ارزیابی می شودکه نهایتا 30 درصد یا 40 درصد مربوط به تحریم هست.
پروژههای عمرانی هم یا متوقف هست و یا به کندی اجرا میشود چرا که بودجههای عمرانی به شدت در دو سال اخیر کاهش پیدا کرده و این امر باعث میشود که یک موج بیکاری را با خودش بیاورد سرمایه گذاری هم بسیار محدود انجام شده یعنی ما نتوانستیم راه را برای کسانی که فارغ التحصیل میشوند و پا به عرصه اجتماعی و فضای کسب و کار گذارند باز کنیم. که بالغ بر چند میلیون بیکار را پدید آورده است.
بنابراین آماری که اعلام میشود مثل برخی آمارهای دیگر خیلی شفاف عنوان نمی شود. به عنوان مثال رشد اقتصادی که هر سه ماه یک بار بانک مرکزی یا مرکز آمار ایران اعلام میکرد سه ماه گذشته اعلام نشده و آنچه که من اطلاع پیدا کردم رشد اقتصادی منفی بوده یعنی قرار بر این بود. بنابراین نمیشود گفت که نرخ رشد بیکاری با توجه به این تحلیلی که هست در این رقمی که اعلام شده مورد توجه قرار بگیرد به نظر من بیشتر از این هست چون که ملموس است.
** هزینه های جاری دولت نسبت به دولت نهم چند برابر شده است
از آمار گفتید، مدل برخورد دولت با آمارها در دوسال گذشته چگونه بود؟
محمد ناظمیاردکانی: در دولت نهم پیشرفت کشور با شتاب زیادی اتفاق افتاد به حمد الله درآمدهای ارزی کشور خوب بود و شاید بشود گفت که تماماً برای زیرساختها هزینه میشد. یعنی در دولت نهم شاهد بودیم که چه مقدار پروژههای عمرانی در کشور اجرا شد، بسیاری از پروههای متوقف هم احیا شد و به اتمام رسید. در خصوص بزرگراهها اقدامات واقعاً عظیمی انجام شد در پروژههای بزرگ سدسازی که بسیاری از آنها متوقف بود به اجرا در آمد و در مباحث عمران شهری کارهای بسیار گستردهای صورت گرفت. حین این پیشرفتهای زیاد، وقتی یک جهشی اتفاق میافتاد و نرخ رشد گاهاً بسیار بالا می رفت و آمار آن اعلام می شد، برای برخیها باور کردنی نبود!
** سرعت بالای پیشرفت کشور برای کسانی که سابقه اجرایی داشتند باور پذیر نبود لذا آمارها را زیر سوال میبرند
بویژه در ذهن آنهایی که گذشته اجرایی داشتند اصلاً باور پذیر نبود که چنین شتابی اتفاق افتاده است و لذا بسیاری از آمارها را زیر سؤال میبردند. از طرف دیگر در دولت نهم هزینههای اجرایی مربوط به دولت به شدت انقباظی شد که اگر مقایسه شود با هزینههای اجرایی امروز دستگاههای دولتی فاصلهای چند برابری مشاهده خواهد شد.
البته باید مد نظر داشت که اینطور نیست که هزینههایی که در دورن دولت خرج می شود باعث تحرک و پویایی است چرا که هر چقدر در دولت انقباظی تر عمل شود و صرفهجویی شود دولت کوچکتر و پویا تر می شود
آمارها در دولت نهم به صورتی بود که وقتی اعلام می شد برای مردم ملموس بود یعنی میدیدند که چهره شهرشان عوض میشود و این مساله در کنار تحرک دولت که هر روز از این استان به آن استان میرفت کاملاً باورپذیر بود. اما آمارهایی که الآن اعلام میشود خیلی برای جامعه ملموس و باور پذیر نیست.
اواخر دولت دهم به جهت نقدینگی زیادی که از بانک مرکزی برای پروژههای مسکن مهر که پروژههای عمرانی بود آمد باعث تورم شد و بعد هم پایین نگه داشتن نرخ ارز روی هزار تومان باعث آن نقدینگی شد و نهایتا ناگهان با رفتن به سمت بازار ارز نرخ ارز پرش داشت و در نتیجه باعث تورم در سال آخر دولت قبل شد.
اما با اقدامات این دو سال در دولت مستقر، نمیشود گفت که تورم کاهش داده شد بلکه باید گفت جلوی رشدش گرفته شده، یعنی تورم اتفاق افتاده بود و رقیقی که در نظام پولی کشور باید ایجاد میشد ایجاد شده بود و بعد دیگر نمیتوانست فراتر از آن برود و تقریباً ثابت شد و اینکه گفته میشود که تورم 13 یا 14 درصد هست و افزایش پیدا نکرده از نگاه من و با سوابق اجرایی که در بخش اقتصاد کشور داشتم مثلاً اینجا خیلی کارشناسی شده نیست و محاسبه دقیقی صورت نگرفته است.
شورای عالی اشتغال طی دو سال و اندی که از دولت یازدهم میگذرد به گمانم فقط 10 جلسه تشکیل داده است و این رقم بسیار پایینی است. نتایج این اتفاق را چگونه ارزیابی میکنید؟
محمد ناظمیاردکانی: دولت در دو یال گذشته تمام توان خود را برای سیاست خارجی گذاشته و برای مسائل داخلی و مشکلاتی که مردم با آنها دست و پنجه نرم میکنند به ویژه مسائل معیشتی و مباحث مربوط به بیکاری کمتر وقت گذاشته شد.
لذا وقتی نگاه راهبردی دولت به این شکل است، باید انتظار داشت که نگاه وزرا هم به سمت و سوی همین نگاه راهبردی تغییر کند.
در دولت مستقر عزمش و اراده به پای سیاست خارجی آمده و بحث این است که چگونه می توانند روابط ایران را با کشورهای غربی و آمریکا عادی کنند. لذا هزینههای زیادی در این زمینه پرداخته شد و بنابراین کمتر فرصت ایجاد شده تا به معضلات داخل کشور و معضلاتی که مردم با آنها دست به گریبان بودند از جمله موضوع بیکاری پرداخت شود بنابراین نشستهایی که شورای عالی کار داشته بدیهی است که تعدادش قابل توجه نباشد و همین چند شورایی هم که برگزار شده و احیاناً تصمیماتی گرفته شده با این نگاه غنیمت است.
برخی رسانه ها نرخ خالص اشتغال امسال را منفی ارزیابی میکنند. آیا شواهد و قرائن این را اثبات میکند.
محمد ناظمیاردکانی: من آماری ندارم که چقدر ولی وقتی که رشد اقتصاد منفی میشود بالاخره خروجیاش بیکاری است به دلیل اینکه شغلهای جدیدی ایجاد نمیشود یعنی شغلهایی هم که الآن هست از دست داده میشود.
سیاستی که دولت کنونی برای توسعه کشور مد نظر داشته توسعه بنگاههای بزرگ بود و تعطیلی بنگاههای کوچک و زودبازده است. منطق و استدلال دولت چیست و چقدر اثرگذار ارزیابی میشود؟
محمد ناظمیاردکانی: در دولت نهم من وزیر تعاون بودم بخش تعاونی کشور نگاهش مبتنی بر این بوده که سرمایه کوچک را بتواند مدیریت و هدایت کند. تعاونیها بیشترین ویژگی و بیشترین مختصاتشان این بوده که افراد کارآفرین با حداقل سرمایه و با تسهیلات بسیار کمی که دریافت میشد می توانستند در فضای کسب و کار ورود پیدا کنند و با ایجاد یک شرکت تعاونی منشأ خدمات مؤثری در تولید و توزیع و مصرف باشند و به خوبی هم در این زمینه تلاشهایی صورت گرفت و سالیانه به راحتی 300 هزار فرصت شغلی توسط تعاونیها ایجاد میشد هرچند که هم در گذشته و هم امروز هم این تعاونیها مورد بیمهری قرار میگیرند .
در حال حاضر اعلام میشود که 800 تا 900 هزار میلیارد تومان نقدینگی سرگردان داریم و اگر سیستم بانکی ما اصلاح شود به راحتی میشود این نقدینگی را مدیریت کرد و فضای کسب و کار را اصلاح کرد . الآن فضای کسب و کارمان بسیار غلظتش بالا است یعنی مثل این میماند که یک فردی در یک آبی که غلظتش بالا هست بخواهد شنا کند ما الآن از لحاظ فضای کسب کار بین 180 کشور دنیا رتبه 138 را داریم .
بنده در دانشگاه تهران دانشکده مدیریت فضای جهانی کسب و کار را تدریس میکنم، چندین سال است که اساساً ایجاد شرکتهای بزرگ با ساختارهای گذشته و قدیمی منسوخ شده یعنی امروز بنگاههای کوچک و متوسط هستند که دارای پویایی بوده و میتوانند در رشد اقتصادی مؤثر عمل کنند. البته شرکتهای بزرگ و چند ملیتی که تعدادشان هم کم نیست اقتصاد جهان را اداره میکنند و اینها هستند که تأثیر اول و آخر را در اقتصاد جهانی دارند اما در این شرکتهای بزرگ هم نه این هست که صفر تا صد همه فعالیتهای اقتصادی را خودشان انجام بدهند این شرکتهای بزرگ یک ظرفی هستند که دهها و صدها شرکت کوچک و متوسط دارند به صورت سیستمی با آنها عمل میکنند و این شرکتهای بزرگی که صفر تا صد محصولی را که میخواهند تولید کنند و به بازار عرضه کنند خودشان انجام دهند این دیگر کاملاً منسوخ شده است این شرکتها در حال حاضر نمیتوانند تأثیر به سزایی در اقتصاد کشور داشته باشند ما این تجربه را در مقاطعی داشتیم آن موقعی که من در صنایع سنگین خدمت میکردم مثلاً شرکتهای خودروسازی تشویق شدند که قطعاتی که تولید میکردند توسط بخش خصوصی تولید شود مثلاً یک خودرو شاید بالغ بر 3 هزار قطعه باید تولید میشد و بعد مونتاژ میشد و تبدیل به خودرو میشود هر قطعه به یک شرکت خصوصی واگذار شد لذا امروزه خوشههای صنعتی جواب میدهد.
اشارهای کردید به نقدینگی 800 یا 900 هزار میلیاردی این نقدینگی عجیب و غریب چگونه ایجاد شده و اگر اصلاح نشود تبعاتش چه میتواند باشد؟
محمد ناظمیاردکانی: در این دو سال اخیر چون توجه دولت معطوف بود به عادیسازی رابطه ایران با کشورهای غربی و با آمریکا که خوب هزینهاهی خاص خود را هم داشت بخش خصوصی و آنهایی که نقدیندگی بالایی را رد اخیار دارند اینها همواره در خوف و رجا بودند که آیا سرمایهشان را بیاورند در چه زمینهای سرمایه گذاری کنند و یا اینکه راه باز نمیشد برای اینکه بیاورند برای بخش تولید و خدمات و در تجارت و صادرات و واردات و همینطور بالاخره این دست و آن دست میکردند که چه میشود و هنوز هم این شرایط وجود دارد و تا زمانی که این شرایط در آن قرار گرفتیم تثبیت نشود بالاخره این روند ادامه پیدا میکند حالا در مقاطعی این سرمایه سرگردان میآمد در زمین در ساختمان و در خرید و فروش ارز و طلا و از این فرازها و فضاهایی که کمتر ادم میرود توی این فضاها آن هم به خاطر عدم ثباتی که وجود دارد و آن کسی که نقدینگی در اختیار دارد میخواهد این نقدینگی را در جایی سرمایه گذاری کند که حداکثر سود را داشته باشد بنابراین میگوید که من اگر در سیستم بانکی نگهداری کنم با توجه به آن سودی که تعلق میگیرد این برایم کفایت میکند و نمیآورد در تولید یا در خدمات یا در سایر فعالیتهای اقتصادی.
یک وقتی ما میگوییم نقدینگی این شرایط الآن وجود دارد اما اگر شرایط تثبیت شود و از طرف دیگر هم شرکتهای خارجی که دعوت میشوند برای سرمایهگذاری و نگاه به این نقدینگی و ظرفیتها و توانایی داخلی نمیشود این هم باز خود یک مقدار دلسردی به وجود میآورد حالا میگویند که این شرکتها بیایند وتاثیر وتأثراتشان روی اقتصاد کشور چگونه خواهد بود چگونه میشود این هم بی تاثیر نیست چه بسا خیلیها شرایط یک مقدار باز شده البته خیلی ملموس نیست یعنی هنوز بحث مبادرات پولی و ارزی هنوز خیلی ملموس وجا افتاده نشده که آیا این موضوع الآن تحقق پیدا یا خیر میگویند این شرکتها اگر دعوت شوند دیگر جایی را باز نمیگذارند برای اقتصاد ملی و برای آنها که نقدینگی دارند و میخواهند سرمایه گذاری کنند من در درسی که دارم مثالی که میزنم این است که این شرکتهای بزرگ و چند ملیتی اینها مثل یک ماهی بزرگی هستند که اگر در اقتصاد ملی وارد شوند آن اقتصادهای کوچک را به راحتی میبلعند و نمیگذارند آنها رشد کنند بنابراین این نکته را بایستی مورد توجه قرار داد و همیشه این تجربه وجود داشته که ورود شرکتهای چند ملیتی به کشورهای جهان سوم بیشتر این شرکتها نگاهشان به منابع آن کشورها بوده و به مزیتهایی که آن کشورها داشتند و سود سرشارشان از آن طریق تامین میشده.
اگر که این نقدینگی مثلاً یک دفعه مثل چند سال پیش یک دفعه در مردم جو آن بیفتد و نقدینگیشان را دلار بخرند یا مثلاً در عرصه مسکن سرمایه گذاری کنند تبعات این نقدنیگی و این احتمال سرازیر شدن ناگهانی به یک عرصه خاص چییست؟
محمد ناظمیاردکانی: تبعاتش بسیار منفی است اما اگر دولت بتواند مدیریت کند و هدایت کند این نقدینگی را به سمت تولید و به سمت فعالیت های اقتصادی که مورد نیاز کشور هست میتواند منافع سرشاری داشته باشد به همان اندازه که این منافع عاید میشود اگر مدیریت و هدایت نشود برای کشور مخاطره ایجاد میکند .
تغییر سیاستهای پولی و بانکی به نقدینگی جامعه پالس میدهد که چگونه عمل کند لذا اگر سیاستهای نادرست اعمال شود مانند اتفاقی که در آخر دولت دهم افتاد نقدینگی که حجم آن زیاد شد و خط اعتباری که از بانک مرکزی گرفته شد باز هم درست هدایت نشد برای مثال به صورت ناگهانی به سمت مسکن یا بازار دیگری میرود و خطرات بزرگی را ایجاد می کند.
انتهای پیام/7008
دیدگاه ها