صبح قزوین ؛----- علی تقوایی.
روی اول سکه فرهنگ انتخابات: کاندیداها
از فردا(29 بهمن ماه) تبلیغات علنی نامزدهای دهمین دوره مجلس شورای اسلامی کلید میخورد، هر چند که برخی از کاندیداها پیشتر از این موعد نیز از حدود یک سال پیش به صورت غیرقانونی برنامههای تبلیغاتی خود را آغاز کرده بودند با این حال طی روزهای آتی مبارزات و تبلیغات انتخاباتی در استان به اوج خود میرسد.
در این فضا گذشته از شعارها و تعارفهای رسانهای، انتخابات به ویژه در کسب کرسیهای مجلس شورای اسلامی، یقینا رقابتی جدی و تلاشی است برای پیشی گرفتن از رقبا و پیروز شدن بر آنها. بنابراین همیشه میزانی از دلخوری برای انتخابات طبیعی مینماید و اصولا این رقابت جدی و بدون تعارف نیز لازمه یک انتخابات سازنده و شکوفا است.
اما چرا رقابتهای انتخاباتی در تعدادی از حوزهها و در برخی از ادوار به ویژه در قزوین، به جای تلاشی برای برقراری مردسالاری، قانون مداری و پیشرفت استان در نزد تعدادی از سیاسیون به نزاع برای بقا تبدیل میشود؟ نزاعی عاری از تقوای سیاسی که باید به هر قیمتی در آن پیروز شد، ولو با استمداد از راههای غیراخلاقی؟
آیا کاندیدا، گرگ کاندیداست!؟
پُست حساس نمایندگی مجلس شورای اسلامی در نظام جمهوری اسلامی با توجه به نوع طراحی نظام و تفکیک قوا به سه قوه «مجریه»، «قضائیه» و «مقننه» یکی از سنگینترین و مشقت بارترین پستهای این نظام محسوب میشود که گذشته از تخصص و تعهد بالای نمایندگان به نیرو و انرژی فراوانی نیز نیازمندست.
پس در شرایط منطقی باید تنها انسانهای مومن، متخصص و نیرومند به استقبال این سِمت مقدس و مشقت بار بروند.
اما همه تنشها و نزاعهای انتخاباتی و در نتیجه بیتقواییهای سیاسی درست از جایی آغاز میشود که کاندیداها جنبه اصلی و جوهری پست نماینده بودن را فراموش کرده و این سِمت حساس، مقدس و مشقت بار را دستاویزی برای کسب قدرت، ثروت و شهوت سِمت قلمداد میکنند.
بنابراین برخی از کاندیداها در جریان انتخابات هرگز برای پیشرفت و رفع معضلات با دیگر نامزدها رقابت نمیکنند بلکه برای به چنگ آوردن قدرت، ثروت و شهوت مقام تن به نزاع میدهند.
برهمین اساس کاملا طبیعی است که رقابتهای انتخاباتی برای این دسته از نامزدهای نمایندگی کم از یک جنگ ویرانگر نباشد جز اینکه در این جنگ، معمولا خونی ریخته نمیشود –البته معمولا!- که اگر هم خونی ریخته نشود بدتر از آن آبروهای بسیاری بی اعتبار، اموال بسیاری غارت و بدعتهای بسیاری پایه گذاری میشود.
تنازع برای بقا، بقا برای تنازع!
توزیع شب نامه، پشت کردن به ائتلافهایی که ماهها و سالها برای انعقاد آن خون دل خورده شده است، تخریب کاندیداها از طریق رسانههای مجازی و سایر مواردی از این دست، همگی از مظاهر این تنازع برای بقا در کورس قدرت، ثروت و شهوت است.
جالب است که «لجن پراکنی»، «حق شکایت ما محفوظ است»، «یاوه سرایی»،«دیکتاتورمآب»، «افشا میکنیم»، «دزد» و «فتنهگر»، «خائن» همگی کلید واژههایی هستند که در ایام انتخابات از رسانههای استان به ویژه ارگان نامزدهای انتخاباتی به کرات شنیده میشود در حالی که کسی در این میان از مصایب استان و مشکلات معیشتی مردم روز به روز فقیرتر شده آن، سخن نمیگوید.
مثلا چرا کسی به جای کلیدواژهها و عبارتهای فوق از «خودسوزی، تعدیل، ورشکستگی، سرطان، برده سازی کارگران» در استان صنعتی قزوین سخن نمیگوید؟ و یا چرا کسی از 18 سال قعرنشینی قزوین در جدول توزیع بودجه ملی کشور سخنی به میان نمیآورد در حالی که قزوین جزء 10 استان درآمدزای کشور است!
بنابراین طبیعی است که کلیدواژههای «قانون»، «احقاق حقوق»، «عدالت» هیچ حضور واقعی ولو صرفا حضور آماری! در برابر کلیدواژههایی چون لجن پراکنی، افشا میکنیم، خائن و دزد نداشته باشد و یک کاندیدا در جایگاه یک دیو یا دلبر برای مردم خودنمایی می کند...
روی دوم سکه فرهنگ انتخابات: مردم
تعهد به اصول رقابتهای سالم انتخاباتی یک روی پایبندی به سکه تقوای سیاسی در انتخابات است که باید توسط کاندیداها و سیاسیون به کارگرفته شود اما روی دیگر این سکه توسط مردمی که به نامزدها رای خواهد داد، ساخته خواهد شد.
در این بخش نیز همانگونه که در ابتدای این نوشتار تعارف را در مورد کاندیداها کنار گذاشتیم درباره فرهنگ سیاسی برخی از مردم نیز باید تعارف را به کناری نهاده و بی پرده از نبود حداقلهای فرهنگ سیاسی در زندگی آنها گفت.
چرا که ظهور کاندیدایی که به جای احترام به دیگر نامزدها و پرداختن به معضلات استان در مسیر تخریب دیگران و پرداختن به حاشیهها گام برمیدارد، بیش از هر چیز محصول محیط اجتماعی است که برخی از رای دهندگان برای وی ساختهاند.
برهمین اساس اگر این دسته از مردم به کاندیدای هوچیگر و بیتقوا از نظر سیاسی وزن رای ندهند و خریدار بیتقواییهای وی نباشند، طبیعتا هوچیگری، تهمت و حاشیهزدگی جایگزین منطق، احترام متقابل و پرداختن به بحرانهای استان قزوین نمیشود.
مدل و مانکن بودن شرط ورود به پستهای اجرایی!
معیار قراردادن چهره و وضع ظاهری کاندیداها و موجهای گستردهای که در این رابطه در شهر قزوین و به ویژه در انتخابات شورای شهر دورههای گذشته ایجاد شد، یکی دیگر از مظاهر دوری از فرهنگ سیاسی و به تبع آن نبود تقوای سیاسی در میان برخی از رای دهندگان بود.
بنابراین طبیعی است که برخی در این هوس باشند که به جای تخصص و تعهد بهتر است مانکن و مدل خوبی باشند تا جایگاه خوبی در رای مردم پیدا کنند.
این سنت زشت، شکلگیری و موفقیت این قشر از فرصت طلبانی که به درستی فکر میکنند، میتوانند به پشتوانه اقلام آرایشی و جراحی نماینده مردم شوند، تنها محصول نبود فرهنگ انتخاباتی و سیاسی عدهای در شهر قزوین است.
فرهنگ رای به اسرافکار
ریخت و پاشهای انتخاباتی وسیع در شرایطی که کشور و استان قزوین به دلیل بیکاری گسترده جوانان و تحریمهای خارجی و البته دولتی! برای مردمی که در بیسابقهترین شرایط رکودی قرار دارند از سوی کاندیداها چه معنایی دارد؟
چه این کاندیدا داعیه کاذب پیروی از اصول دموکراسی داشته باشد یا سبک زندگی رهبری، در هر دو حالت مردم باید با برخورداری از حداقلهای فرهنگ سیاسی به عمق این فاجعه پی ببرند و هرگز نسبت به کاندیدایی که با هر شعار و سابقهای روی به اسراف در تبلیغ آوردهاند، اقبالی نشان ندهند.
با این حال در این زمینه نیز بدعتهای ناپسندی در فرهنگ سیاسی و انتخاباتی مردم این استان پایه گذاری شده است. به گونهای که گویی اسراف بیشتر نشان دهنده مشروعیت و مقبولیت زیاد در میان مردم است.
در حالی که این خرجها و اسرافها هرگز با حقوق حداکثر پنج میلیون تومانی یک نماینده مجلس سازگاری ندارد و اگر خیرینی هزینه این ریخت و پاشها را تامین میکنند یقینا خیّر نیستند، بلکه کذابی هستند که به جای حمایت از ایتام ومستمندان پول خود را صرف سرمایهگذاری در انتخابات و سوء استفاده از نبود فرهنگ سیاسی کردهاند. اما این مردم هستند که باید متوجه این حداقلهای انتخاباتی باشند که متاسفانه نیستند و این یعنی رعایت نکردن تقوای سیاسی توسط رای دهندگان.
توهمت را زمین بگذار
غرور وحشتناک و توهم کاذبی که در برخی از کاندیداهای مستقل، اصلاح طلب و اصولگرا وجود دارد باید جای خود را به تقوای سیاسی، تخصص علمی و نیروی مبارزه در راه ملت دهد تا در نهایت کاندیداهای این خطه بدانند در استانی گام در رقابتهای انتخاباتی نهادهاند که درصد بالایی از خودکشی، افسردگی، ورشکستگی، بیکاری، بی آبی و بحرانهای ریزو درشت در آن وجود دارد.
بنابراین دیگر مجالی برای «لجن پراکنی کردن»، «افشا میکنم» و «حق شکایت دارم»های برخی از کاندیداهای هر دو جناح و مستقلین باقی نمیگذارد و این مهم محقق نمیشود مگر زمانی که نامزدهای ما و رای دهندگان به آنها هر دو به تقوای سیاسی برسند.
از سویی این درست است که هنوز فرهنگ حزبی و انتخاباتی در ایران به حد پختگی نرسیده اما با این حال میتوان به پشتوانه نهضت امام، انقلاب و همه نصایح رهبری دلگرم بود و با معیار قرار دادن آنها به ارزیابی کاندیداها و تقوای سیاسی آنها پرداخت.
ضمن اینکه خوشبختانه درصد برخورداری مردم از فرهنگ سیاسی، کماکان در مقابل دسته دیگر فزونی دارد؛ بنابراین دور بودن برخی از رای دهندگان و نامزدها از تقوای سیاسی، تنها جای نگرانی دارد وگرنه هرگز مانعی در مسیر انتخابات باشکوه و برگزیدن افراد اصلح در کارزار مردمسالاری دینی نیست.
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها