صبح قزوین،___علی تقوایی.
مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی قزوین سرانجام پس از ماهها کشمکش بی سابقه معارفه شد. کشمکشی که سرآغاز آن ظاهرا از سه ماه قبل اما در اصل از حدود دو سال پیش و از زمان خداحافظی «محمد حسین شفیعی ها» از ساختمان شیشهای اداره ارشاد قزوین آغاز شده بود.
ضمن اینکه با وقوع حواشی متعدد در 2 سال پایانی مدیریت شفیعیها، فضای فرهنگ و هنر استان در آن زمان نیز به دور از تنشهای فرافرهنگی نبود.
با این حساب بخش ساختاری فرهنگ استان چهار سال ملتهب را پشت سر گذاشت و طی این چهار سال به اندازه سالهای متمادی برای فرهنگ استان شبه مسئلهها و راههای انحرافی تعریف شد.
اما در نهایت همه مدیران و حاشیه سازان رفتند و فرهنگی درقزوین برجای ماند که همچنان زخم سیاست زدگی و کارنابلدی را بر تن خود به یدک میکشد!
در ادامه با برکناری مهدی احمدی، امیدهای بسیاری برای استقرار مدیری متخصص و متعهد در استان فرهنگی قزوین زنده شد اما با فعال شدن لابیهای متعدد برای انتساب، معرفی و تحمیل گزینههای موردنظر عملا چنین امیدی نقش برآب شد.
دخالت جریانات سیاسی در تحمیل گزینه خود به اداره کل ارشاد جو این انتخاب را گل آلود کرد و در نهایت مراسم معارفه «اسکندرنژاد» مدیرکل جدید بدون حضور امام جمعه قزوین، نمایندگان مجلس و برخی دیگر از شخصیتهای سرشناس استان برگزار شد.
آیت الله عابدینی نماینده ولی فقیه در استان و حجت الاسلام حسینی نماینده مردم قزوین در مجلس و عضو کمیسیون فرهنگی این نهاد، از جدیترین منتقدین این انتصاب بودند.
«نداشتن سابقه مدیریت فرهنگی» مدیرکل جدید و «انتصاب وی به جریانات تندرو»، دو خصیصهای که میتواند فرهنگ استان را با مشکلات متعددی مواجه کند، اصلیترین دلایل این مخالفت بود.
دلایلی که متاسفانه از جانب مسئولین دولتی با انگیزه دخالتهای سیاسی اشتباه گرفته شد. در حالی که دقیقا برعکس یکی از اصلیترین دلایل مخالفتها و بروز نگرانی در شخصیتهای منتقد این انتصاب، شائبه سیاسی بودن این انتخاب بود.
مرز میان سیاسی بودن و سیاست زده بودن
به فرموده رهبر معظم انقلاب، مسئولین در جمهوری اسلامی میتوانند در همه جریانات، احزاب و دستههایی که با توجه به معیارهای قانونی عمل میکنند، فعالیت داشته باشند و اصلا سیاسی باشند، چنانکه سیاسی بودن از ذاتیات انسان است اما هرگز نباید در مواقعی که نیاز به کارهای فراجناحی است، جناحی و سیاسی عمل کنند.
در واقع سیاسی بودن نه تنها حق یک مدیر بلکه حق هر انسانی است و هرگونه توقع برای نداشتن تمایلات و البته اختیارات سیاسی در انسانها، برخواسته از روحیه دیکتاتور مآبانه افراد است.
در این بین جریان اصلاح طلب نیز با فرض خط قرمز قراردادن فتنه 88 و رهبری، طبیعتا جریانی برخواسته از دل انقلاب اسلامی است به ویژه آنکه با مراجعه به تاریخ درمییابیم که همه شخصیتهای برجسته جریان اصلاح طلب و حتی مردودین آنها، زمانی از نیروهای اصولگرا و حتی شخصیتهای تندرویی بودند که بعدها با تغییر خط مشی و اولویت هایشان در کسوت اصلاح طلبان قرار گرفتند.
مورد عجیب مرحوم حجت الاسلام خلخالی را فراموش نکنیم که در اواخر عمر اسماً و رسماً از نیروهای اصلاح طلبان محسوب میشدند.
بنابراین صرف انتصاب فردی به جریان اصلاحات و سرکوب کردن وی به دلیل این انتصاب نه تنها اقدامی خلاف قانون، بلکه اقدامی خلاف عقلانیت و انسانیت است .
با این حال آنچه که موجبات نگرانی دلسوزان استان را فراهم آورده تجربه تلخی است که از خلط دو مفهوم «سیاسی بودن» و «سیاست زده بودن» در میان جریانات اصلاح طلب آزموده شده است.
برهمین اساس جریان اصلاح طلب همواره در حیطههای مختلف مسئولیتی به ویژه در سمتهای حساس فرهنگی با مبانی اعتقادی و دینی این مردم به شیوه سیاست زدگان برخورد کرده و تخصص و تعهد را در مدیریت خود به محاق رانده است.
هرچند که تجربه نشان داد جناح مقابل آنها نیز برخلاف ادعاهایشان عملا دستاوردهای چندانی برای انقلاب و استان نداشتند.
فراجناحی بودن نگرانیهای نماینده ولی فقیه در استان
در این فضا زمانی که امام جمعه استان از خطر انتصابهای نابجا در سمتهای حساس فرهنگی استان شکوه میکند هرگز به معنای این نیست که مدیر اصلاح طلب برکنار شود و مدیری اصولگرا جایگزین آن گردد، بلکه دقیقا این اعتراضات و شکوهها فراتر از حزب و جناحی، ممکن است روزی متوجه جریانات اصولگرا شود.
کما اینکه ایشان بارها ضعفهای مدیران اصولگرا را نیز گوشزد کردهاند. به عبارتی مخاطب این انتقادات و گلایهها اصلا احزاب نیستند و بحث فراتر از این موارد جزئی است. بلکه مخاطب این نگرانیها فرهنگ، دین و باورهای مردم و ضرورت پاسبانی و تعمیق آنهاست.
اصولا فرهنگ، دین و باورهای مردم مقوله ای فراجناحی است.
بنابراین هرکسی که بتواند در راستای تحکیم و حمایت از این فرهنگ بکوشد فراتر از اصولگرایان و اصلاح طلبان مورد تایید ملت و نظام است.
دل بستن به استثنائاتی در مورد مدیرکل جدید
مدیرکل ارشاد قزوین با همه حواشی که مسبب آن دیگرانی بودهاند که همواره در پی کسب منافع خود از قبل نظام کوشیدهاند، معارفه و قانوناً مدیرکل اداره ارشاد استان شد.
هر چند که نداشتن سوابق فرهنگی و نوع رابطه ایشان با برخی جریانات تندرو همچنان جای بحث و رصد دارد با این حال میتوان با دل بستن به استثنائاتی به این انتصاب امیدهایی داشت.
چنانکه اگر مدیرکل جدید بتواند برنامههای ارشاد را متناسب با فرهنگ عرفی و شرعی مردم و در عین حال به صورت عمیق و علمی پیاده کند، پروژههای نیمه تمام استان مانند پروژه تالار شهر را به اتمام برساند، برعکس دورههای پیشین از برگزاری مراسم موهوم و تنش زا به اسم برنامههای فرهنگی پرهیز کند و از همه مهمتر تبعیضی که طی دو دهه بر شهرستانهای قزوین در عدم تخصیص امکانات به آنها روا داشته شده است را برطرف کند یقینا میتوان به این انتصاب امیدوار بود.
البته بیتردید این دستاوردها با کمک سایر دستگاهها، همدلی و پرهیز از حاشیه سازی ممکن میشود. یقینا مدیرکل ارشاد قزوین میتواند با تحقق این موارد بسیاری از نگرانیها را در مورد نداشتن سابقه مدیریت فرهنگی خود و سایر مواردی از این دست را مرتفع کند و سمت مدیر کلی ارشاد را با خاطری آسوده به جانشین خود واگذار کند.
نکته پایانی این نوشتار در خطاب به مدیرکل جدید اداره فرهنگ و ارشاد استان قزوین این است که استفاده از تجربیات دلسوزان عرصه فرهنگ و هنرمندان ارزشی استان اقدامی بسیار بجا و شایسته است اما مبادا به بهانه بیتجربگی فرهنگی، آقای اسکندرنژاد وامدار گروهها و جریانات و حتی اشخاصی شود که با حمایت آنها پا در عرصه مدیریت فرهنگی استان گذاشته است و به نوعی خود را پیاده کننده اهداف و برنامه های سیاست طلبانه آنها کند.
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها