مجری یک برنامه تاک شو همواره خود را نماینده مردم معرفی میکند، او چنان وانمود میکند که وظیفه ذاتیاش صیانت از حقوق بیننده است و مسائل بینندگان دغدغه اصلیاش برای طرح سوال است.
من محاکمه میکنم پس هستم و شما قضاوت کنید تا باشید! این شاید مهمترین پیام ناگفته و نانوشته یک برنامه گفتوگو محور فوق چالشی یا "هارد تاک" است.
در روزها و ماههاي اخير بيشك يك پديده رو به رشد نظر بسياري از بينندگان شبكههاي مختلف سيما را به خود جلب كرده است.
مخاطبان رسانههای تصویری با برنامههاي گفتوگو محور تلويزيوني ناآشنا نيستند اما در ماههاي اخير بسياري از شبكههاي تلويزيون به شكلي افراطي به توليد برنامههاي گفتوگو محور به سبك تاك شو رو آوردهاند.
تاک شوهای رسانه ملی این روزها تعدد دارند، ويتامين 3 از شبكه سوم سيما از جمله اين تاك شوها بود كه نسبت به ساير تاكشوهاي جديد تلويزيوني از قدمت بيشتري برخوردار است و در زماني كه تلويزيون هنوز به محاصره اين گونه از برنامه تلويزيوني در نيامده بود، وجودش چندان جلب توجه نميكرد اما حالا «زنده باد زندگي» از شبكه دوم سيما، «مهموني» از شبكه نسيم، «حذف و اضافه» از شبكه سه، «ارديبهشت» از شبكه چهار و نيز برنامههاي «ديروز، امروز، فردا»، «ثريا»، «دوكلمه حرف حساب »، «امروز هنوز تموم نشده» و نيز برنامه تازه در گذشته «امشب» با اجراي علي ضياء از جمله برنامههاي تاكشوي تلويزيوني هستند.
همچنین برنامه" نگاه نو" از شبکه من و تو كه ساعات مختلف جدول پخش برنامههاي شبكههاي مختلف تلويزيون و شبکههای ماهواره ای را تسخير كردهاند؛ برخي با محتواي معمولي و برخي با محتواي كم بار.
برنامههای فوق و سایر برنامههای از این دست عموما گفت و شنود را در عرصههای عمومی سبک زندگی دنبال کرده و به اقضای مدیوم خود خیلی در ایجاد جنجال یا موج، نقش آفرینی نمیکنند.
همزمان با تولید این برنامهها، کم کم موج نوی برنامههای گفتوگو محور با تأسی از نمونههای خارجی آن در ایران شکل گرفت اما به دلیل وجود خط مشی و سیاستهای رسانه ملی این سبک تاک شوها هیچ گاه فرصت بلوغ نیافتند.
«چراغ خاموش» با اجرای امیرحسین مدرسی، «مثلث شیشه ای» با اجرای رضا رشیدپور و «کوله پشتی» با اجرای فرزاد حسنی را شاید بتوان از این دست برنامهها به شمار آورد.
در این میان اما این روزها خبر از تولید برنامهای است که قرارش را بر متفاوت بودن گذاشته، تفاوت در فرم، در محتوا و حتی در رسانه، «دید در شب» که این روزها از طریق شبکه آپارت و تحت وب منتشر میشود به ادعای سازندگانش اولین هارد تاک ایرانی است.
اما علت گرایش به ساخت اینگونه برنامهها که اصطلاحا به Hard talk معروفند، چیست؟
چه مسائلی موجب میشود هارد تاک خیلی به مذاق رسانه ملی خوش نیاید؟
شاید بهتر باشد برای پاسخ به این سوال هارد تاک را با عناصر تشکیل دهندهاش بررسی کرد.
به طور کلی تاک شو بر چهار رکن مجری، مهمان، مخاطب و گفتگو استوار است که برآیند آن کشمکش و پیش بینی ناپذیری خواهد بود.
مجری یا دانای کل؟ مسئله این است
مجری یک برنامه تاک شو همواره خود را نماینده مردم معرفی میکند، او چنان وانمود میکند که وظیفه ذاتیاش صیانت از حقوق بیننده است و مسائل بینندگان دغدغه اصلیاش برای طرح سوال است.
شاید طرح این مطلب سخت باشد اما به نظر میرسد تمامی موارد فوق زائیده حس دانای کل بودن در مجریان است.
ایجاد تصویری خدا گونه از خود این اجازه را به آنها میدهد که مهمان را به محکمه کشانده و او را بمباران کنند.
صحبت کردن مجری با پشت صحنه و وانمود کردن تسلط آنها بر همه چیز و دانستن چیزهایی که از چشم بیننده پنهان است نیز کمک شایانی به آنها میکند تا با تحت فشار قرار دادن میهمان بخت برگشته و تعمیم مشکلات احتمالی او به جامعه خود را تطهیر کنند.
آنها به گونهای رفتار میکنند که مخاطب تصور می کند اگر تاک شو نبود به هیچ وجه از این موارد آگاه نمیشد.
حالا تنور داغ شده و آماده است برای چسباندن نان.
مخاطب منفعل و توهم نجات یافتگی!
پس از آماده شدن مخاطب و تحقیر شدنش بابت اینکه خیلی نکات را نمیداند فرشته نجات که همان مجری است به او میفهماند که اگر هارد تاک نبود بیننده در ناآگاهی خویش گرفتار بود.
بنابراین مخاطب با اعتیاد به این برنامه همواره پرکردن خلاء نادانستههایش را در دیدن این برنامه جست وجو میکند؛ او مجری را اجبارا وکیل خود کرده تا پرده از رازهای مگوی خود بگشاید.
مهمان حبیب خداست!
مثل معروفی در ایران هست که نشان از اهمیت مهمان برای مردم این سرزمین دارد.
مهمان اما در هارد تاک اصلا حریمی ندارد، مجری هرگونه که بخواهد از او اعتراف میگیرد و پیش میرود چرا که او آنتاگون است و مهمان پروتاگون و هردو برای شکل گیری نمایشی جذاب لازم هستند.
اعتراف گیری در فرهنگ مسیحیت نه تنها مذموم نیست بلکه شاید ممدوح هم باشد و اصلا درام در گفتوگو با همین کش مکشهایش شکل میگیرد و تعلیق ایجاد میکند؛ امامبدل شدن این امربه تفتیش و اقرار با دین اسلام و اصل 23 قانون اساسی ایران به شدت مغایر است و همین خط باریک مرز بین برنامهای قانون مدار و قانون گریز است.
فارغ از همه این بحثها مهمان پرحاشیه لازمه حیات یک هارد تاک است و نَفسهای هارد تاک به جنجال آفرینیاش وابسته است و برای ایجاد جنجال هم تشویش اذهان یک چاشنی مناسب است.
گل میگوییم و گل میشنویم!
ادعای تاک شوها همیشه این بوده که فرآیندی شکل میدهند و برنامههایشان براساس بده وبستان میان مجری و مهمان است اما در عمل اتفاق دیگری میافتد و مخاطب هم از دل همین گفت و گو به هدف خود میرسد. در این میان اما یک موضوع مغفول است و آن اینکه قطعا مجری از میهمان حرف میگیرد اما آیا میهمان هم میتواند همانگونه از مجری حرف بگیرد؟
حقوق میهمان برای دفاع از خود چقدر رعایت میشود؟ حقوق مخاطبی که احیانا با نظر مجری مخالف است، چطور؟
مجری از میهمان سوالی میپرسد اما هنگامی که با پاسخی عجیب روبرو میشود با حرکات بدن خود به مخاطب پیام غیرکلامی میدهد و درست است که مهمان را به چالش نمیکشد اما او را مجبور میکند طوری جواب بدهد که سازگار با طبع مجری و برنامه است.
برنامه "دید در شب" در اکثر موارد فوق دارای مصداق است و قابل بررسی و هریک از عناصر فوق بسته به نوع رسانه و میزان اهمیت جنبه حقوقی دارد؛ برای همین هم هست که رسانه ملی روی خوش به این نوع برنامهها نشان نمیدهد.
چرا که لغزش در هر یک از جنبههای فوق موجب عواقبی مشکل آفرین برای یک رسانه، مخصوصا از نوع حکومتی آن است.
برای مثال حقوق دادخواهی و جبران خسارت، حفظ حرمت شخصی، حق انتخاب و سایر مطالبی از این دست در اینگونه برنامهها معمولا دچار انحطاط میشوند.
در نهایت باید گفت اگرچه «دید در شب» سعی در حفظ حرمتها و عدم تقابل با سنتها و باورهای دینی را دارد اما پیاده سازی یک مدل سازگار شده با ذائقه مخاطب غربی و همسو با قوانین و شرایع آنها نمیتواند مدل خوب و چهارچوب پذیر برای ایران باشد.
«دید در شب» به زعم سازندگانش به دنبال موشکافی پدیدههای نوظهور اجتماعی است، اما آنچه تاکنون از خود نشان داده نوعی ایجاد جنجال اجتماعی برای جذب مخاطب است.
هرچند که رسانه آن بستر وب باشد که نظارت بر آن دشوار، شالوده حقوقیاش بسیار پیچیده و پیگیری حقوقیاش مشکل است.
"محمدرضا امامقلی- دانشجوی تحقیق در ارتباطات دانشگاه صدا وسیما"
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها