قزوین به عنوان یکی از استانهای همجوار پایتخت، منبعی غنی از جاذبههای گردشگری و آثار تاریخی را در خود جای داده که حتی گاهی از نظر ساکنان این شهر کهن نیز دور مانده است؛ در همین راستا پایگاه خبری تحلیلی
صبح قزوین در نظر دارد طی هفتههای آتی مرتبا به معرفی این شگفتیهای طبیعی و باستانی بپردازد.
شهرزاد ذبیحی کارشناس مدیریت جهانگردی، راهنمای گردشگری و عضو انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان در گفتگویی با خبرنگار اجتماعی
صبح قزوین ، به معرفی دو خانه قدیمی و تاریخی در استان و مشکلات آنها پرداخت.
ایران از معدود کشورهای جهان است که در طول تاریخ ارائه دهنده نوعی از معماری خاص به جهان بوده است؛ ویژگیهای مهم فرهنگی و جغرافیایی ایران باعث شده تا تنوع بسیار زیادی از معماری درمناطق مختلف و در دورههای متفاوت زمانی در این کشور وجود داشته باشد.
خانههای قاجاری
فرم بناها در قزوین مانند بافت شهری آن بر اساس اقلیم منطقه و جهت مقابله با سرمای شدید طراحی و اجرا میشده است، خانههای برجای مانده قزوین همگی مربوط به دورهی قاجار بوده و شیوه معماری آن تفاوتهایی با خانههای قدیمی شهرهای دیگر کهن ایران دارد که بنا به موقعیت جغرافیایی، مسائل فرهنگی، اجتماعی و مصالح سنتی موجود در آن منطقه در یک یا دو طبقه ساخته میشدهاند.
بیشتر این خانهها شامل دو حیاط است، یکی بیرونی و دیگری اندرونی، حیاط بیرونی بیشتر برای رسیدگی به امور کدخدایان و رعایا و بررسی به حساب و کتاب آنها و احیانأ شکایت و گرفتاریهای محلی و از این قبیل کارها و حیاط اندرونی که بخش اصلی خانه را تشکیل میدهد به منظور زندگی خانوادگی و پذیرایی از میهمانان مورد استفاده قرار میگرفته که دارای تاسیساتی همچون آشپزخانه، شربتخانه، آبدارخانه، گرمخانه وغیره میباشد.
ورود معماری غرب به تهران از زمان سلطنت ناصرالدین شاه یعنی از نیمه قرن19 ( اوج دوره تاریخ گرایی در غرب) صورت گرفت و لذا تغییرات محتوایی در معماری تهران به وقوع پیوست، پیش از این تاریخ معماری در ایران همواره از سنت الگو میگرفت، در این دوره طرح ساختمانهای شاخص شهر تهران تلفیقی از معماری سنتی ایران و معماری نئوکلاسیک غرب بود .
تخریب میراث گذشتگان؛ مستیقم یا غیرمستقیم
متاسفانه امروزه بسیاری از آثار در زیر سمهای اسب رام نشده توسعه شهری و گذر زمان که به سرعت میتازد نابود میشوند؛ در این میان با تغییر شکل بافت شهری به طور مستقیم و یا دست بردن در شکل ظاهری بافتهای قدیم (از جمله آسفالت کردن این محلات ) به طور غیرمستقیم باعث تخریب آثار گذشتگان میشویم؛ با این حال همچنان نبض آثاری در کوچه پس کوچههای شهر در پشت دیوارها و آپارتمانهایی که خط آسمان را شکاف میدهند میتپد و در انتظار دیده شدن و شناخته شدن هستند تا به حیات خود ادامه دهند.
در پسِ کوی صالحیه در گذر کوچه یزدی خانهای از دوران قاجار به یادگار مانده که حفظ حیاتش را تاکنون مدیون صاحبانی است که رسم مهمان نوازی را ادا میکنند.
لطف صاحبخانه
خانهای 530 متری که زمانی متعلق به آقای موینی بوده اما در گذر زمان دستخوش حوادثی شده که دیگر یکپارچگیاش را از دست داده و امروزه به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شده و فضای جنوبی به کلی تخریب شده است.
نمای ورودی خانه به طور کامل رنگ و بوی امروزی گرفته و هرگز نگاه رهگذری را کنجکاو نمیکند تا به سراغش برود اما در پس ِ دیوارهای سردش همچنان گرمای شومینه گچبری شدهاش، گل و بلبل ارسیها و آسمانه قاب بندی شدهاش میزبان میهمانان خانه است.
بخش شرقی متعلق به آقای رحمانی میباشد که تزیینات کمی از آن باقی مانده، در دو ضلع شمال و شرق حیاط دارای اتاقهایی است که در زیرشان زیر زمینهایی قرار گرفته است.
اتاقهای شمالی دارای ایوانی با ستونهایی است که به صورت مارپیچ تزیین شده و دارای سرستونهای گلدانی شکل است؛ در یکی از اتاقهای این قسمت شومینهای تعبیه شده که همچنان به شکل گذشته و با نقوش گچ بریاش حفظ شده است.
بخش غربی خانه در حال حاضر متعلق به آقای یزدی است که دارای دو حیاط می باشد؛ ساختمانی که در حیاط اول واقع شده دو اشکوبه (طبقه) است که طبقه دوم شامل اتاق سادهای است که فاقد تزیینات میباشد و به ایوانی با دو ستون مشابه ستونهای منزل آقای رحمانی گشوده میشود.
هنری به رخ کشیده
اما از زیباترین فضای این خانه میتوان به اتاق طبقه اول اشاره کرد، گرچه این اتاق فضای کمی را در برگرفته اما هنرمند آن نقطهای را در دیوارها و سقف بی نقش و نگار رها نکرده، دیوارها با هنر گچبری و آینهکاری تزیین شدهاند و سقف نیز دارای قاببندی زیبایی است، در قسمت غربی این اتاق ارسی پنج چشمهای به چشم میخورد که همچنان چشم بیننده را مجذوب طراوت گلهای نقش بستهاش میکند.
گذر زمان و کم توجهیها باعث شده این ارسی زیبا فشار سنگینی را متحمل شود به طوری که از سنگینی آن قد خم کرده و تاب ایستادن ندارد و نیازمند توجه و رسیدگی به موقع است، پیش از آنکه کمرش بشکند.
بعد از گذر یکی از چشمههای آن که بسان درب گلستان است به اتاق دیگری وارد میشویم که اکنون فضای آشپزخانه خانه محسوب میشود که از طریق آشپزخانه میتوان وارد حیاط کوچک دیگری شد.
خانه موینی را با تمام تزیینات زیبای گچ بری، آینهکاری، ارسیها و حجاریاش که در گذر زمانه تاب آوردهاند را به صبر صاحبش میسپاریم و در پسِ کوچهای دگر در محله آخوند میرویم تا گوش شنوایی باشیم برای خانهای دیگر.
فریادهای کمکخواهی خانه توسلی
خانه توسلی از جمله خانههای قجری است که فریادهای کمک خواهیاش شنیده نشد تا جایی که بنا در سکوتی مبهم به بلندای یک تاریخ پا به فراموشی نهاد و نتیجهاش شد تلی از خاک و گچبریهای کهن.
محوطه این خانه قاجاری مشابه خانههای دیگر تجزیه شده و اکنون در یک حیاط کوچک تنها یک ساختمان یک اشکوبه قرار دارد که شامل سه اتاق در امتداد هم میباشد.
اتاق اول دارای بیشترین تزیینات است که در گذشته در چهار طاقچه آن نقاشی کاغذی از ناصرالدین شاه نصب بوده که امروزه تنها یک نمونه از آن نقاشی ها باقی مانده و در حال حاضر نیز وضعیت خوبی ندارد.
شاید اگر خانه توسلی صاحبی به مهربانی خانه موینی داشت اکنون میتوانستیم به نظاره آینهکاریهای آسمانهاش بنشینیم، افسوس که نم و رطوبتی که دشمن سرسخت این آثار است بخش بزرگی از گچبریها را از بین برده است.
ارسیهای مفقود شده
ارسیهای زیبای سه چشمه این اتاق دیگر در بازی نور و رنگ که روزگاری در کف اتاق نقش میبست دیده نمیشوند و گاه نیز طمع افراد سود جو باعث شده چشمهای از ارسیهای این خانه به جایی برده شود که کسی از سرنوشت آن باخبر نیست!!
در ضلع جنوبی حیاط راهپلهای است که به زیر زمین راه مییابد، زیر بنا تماما فضای زیر زمین قرار گرفته و در بخشی راه شیری برای دسترسی به مخزن آب انبار ایجاد شده است.
گردش در محوطه داخلی خانه توسلی و تجسم اینکه چه روزهایی در این خانه سپری شده حس خوبی در آدمی به وجود میآورد، حس همدلی و یادآوری هنرمندیهای زیرکانه در یک بنا و اوج صفا و صمیمیت.
گرچه شکوه خانه توسلی و آثار مشابه این خانه در فراموشی و رو به ویرانی میروند اما امید بر این است که این میراث کهن پارسی در پرتو لطف و برنامه ریزی صحیح و کاربردی مدیران، مسئولان و فرهنگ دوستان از درخششی دوباره بهرهمند شوند.
انتهای پیام/9003
دیدگاه ها