صبح قزوین ؛
مانند هر روز، از خیابان همیشگی در حال عبور بودم که باز همان بنر توجهم را جلب کرد.
بیشتر از یک هفته بود که هر روز این بنر را میدیدم و هر بار علامت سوالهای بیشتری در ذهنم نقش میبست.
بنری درباره حمایت از حیوانات که در مناطق مختلف شهر نصب شده و در دید عموم مردم قرار دارد.
با دیدن مجدد بنر، باز هم درگیر افکار مختلفی بودم که به ذهنم میرسید.
قطعا حمایت از حیوانات موضوع پسندیدهای است، موضوعی که در فقه اسلامی نیز جایگاه ویژه خود را دارد، حتی فقها آب و غذا دادن به حیوانات را در مواقع ضروری واجب و در غیر آن را مستحب شمردهاند، اما...
برای چندمین بار به عکس بنر نگاهی انداختم، دو دست به نشانه پناهگاه بر سر یک سگ و دو گربه_که در حاشیه تصویر به سختی قابل تشخیص هستند_ کشیده شده.
با دیدن تصویر درشت سگ در مرکز بنر، ناخودآگاه یاد غائله حمایت از سگها افتادم که سال پیش سروصدای زیادی به پا کرد؛ غائلهای که موجب شد معاندان بهره برداری سیاسی خوبی از آن کنند.
سوالات مختلفی در ذهنم میچرخید.
آیا واقعا حیواناتی که در سطح شهر یا حتی اطراف شهر هستند، صرفا به گربه و سگ محدود میشوند؟
آیا سگ مهمترین حیوانی است که مردم در زندگی روزمره خود با آن سرو کار داند؟ در حالی که این بنر، چنین پیامی را به مخاطب منتقل میکند.
آیا این بنر نشانی از تغییر هویت فرهنگی ما نیست که سگ، در شرع آن موجودی نجس است؟
در شرایطی که سبک زندگی عموم مردم رنگ غرب و آمریکا را به خود گرفته و یکی از جلوههای سبک زندگی اروپایی و آمریکایی، نگهداری از سگ در خانه است، آیا این عکسها صحهای بر سبک زندگی اروپایی نیست؟
هر قدر که با خودم کلنجار رفتم، به نتیجهای نرسیدم.
به این فکر میکنم که شاید متولی این امر هم از تاثیر این بنر بر ذهن ناخودآگاه مردم اطلاعی نداشته باشد.
و شاید هم این روزها متولیان امر، سرگرم دغدغههای مهمتری هستند.
یک بار دیگر به بنر نگاه کردم و بدون اینکه پاسخ سوالاتم را پیدا کنم، به راه خودم ادامه دادم.
انتهای پیام/7006
دیدگاه ها