صبح قزوین ؛
طارم مهد تمدنهای ناشناخته
طارم به سرزمینی اطلاق میشود که جغرافی نویسان قدیم غالبا آن را میان قزوین و زنجان ترسیم و مردمان آن را از طوایف قدیمی چون: شاهسون، خزر، خلج و افشار ذکر کردهاند.
چنانکه خواجه ابوالفضل بیهقی و یا جوینی در دو مورد از مهمترین منابع تاریخی ایران یعنی تاریخ بیهقی و تاریخ جهانگشا به جای نام قزوین از عبارت طارم یاد کردهاند که با عراق عجم و سرزمین طبرستان هممرز بوده است.
همچنین تیم گوردون، سیاح انگلیسی نیز در حدود سال 1820 میلادی در رابطه با این منطقه مینویسد: «طارمیها اصلیترین منبع تامین جمعیت مردمان شهرهای قزوین، زنجان، منجیل و سایر شهرهای نواحی نزدیک به آن بودهاند بنابراین باید از حیث جمعیتی این شهرها را هم به گونه اعتباری به طارم افزود.
از سویی نیز این منطقه مهد چندین تمدن محلی کوچک بوده است که دولت فخیمه قاجار از وجود ارزش میراثی که این تمدنها برای بشریت به یادگار نهادهاند، کاملا ناآگاه است.
در این میان یکی از بیبدیلترین این گنجینهها، تمدنی است که در حوالی شهر باستانی سیردان وجود دارد که با توجه به شواهد و قرائنی میتوان این تمدن را متعلق به قوم خزر دانست که سرنوشتی بسیار شگفت انگیز و مبهمی در کرانه جنوبی دریا داشته اند».
شهر و تمدن باستانی سیردان به مثابه آتلانتیس ایرانی
این توضیحات گوردون به ویژه «سرنوشت بسیار شگفت انگیز و مبهم» تمدن سیردان، کاملا منطبق با یافتههای بعدی باستان شناسان و حدسیات آنها در منطقه طارم بوده است.
چه اینکه باستان شناسان در کاوشهای باستانی خود در سراسر ایران متوجه قدمت کهن و هویت گنگ شهر و تمدن باستانی سیردان شدهاند و در نتیجه با توجه به این دو ویژگی، شهر سیردان را در زمره تمدنهای «آتلانتیستیکی» معرفی میکنند.
توضیح آنکه در دنیای دیرینه شناسی اصلاحی به بنام «شهرهای آتلانتیسی»، «Atlantistic city» رایج است و درباره شهرهایی به کار میرود که مانند شهر باستانی- اسطورهای آتلانتیس در جغرافیای فرهنگی و ادبی یونان باستان کیفیت و سرانجامی اسرارآمیز و مجهولی داشتهاند.
این قسم از شهرها و به تبع آن تمدنها مانند افسانه شهر آتلانتیس به یکباره به صورت کاملا مبهم و گنگی از عرصه هستی محو شدهاند بگونهای که پس از گذشت هزارههای متمادی از گزارشهای معدودی که پیرامون این شهر وجود داشته است و البته پیشرفتهای علم باستان شناسی هنوز نمیتوان درباره سرنوشت دقیق این شهرها و سرنوشت مردمان آنها نظرات قاطعی عرضه کرد.
برهمین اساس در کشور ایران نیز میتوان از دو مورد شهرهای آتلانتیسی نام برد که این دو مورد شامل شهرهای باستانی «یئری» در مشکین شهر اردبیل و «سمیران» در طارم سفلی قزوین هستند که هر دو از جمله شهرهای مرموز و مبهم در جغرافیای باستانی ایران محسوب میشوند.
در این میان درباره قلعه سمیران آگاهیهای بیشتری به نسبت محوطه و شهر باستانی که روزی محاط بر این قلعه بوده است، وجود دارد.
سیردان مرکز یک حکومت ناحیهای
برهمین اساس این قلعه را میتوان یکی از مهمترین و البته امنترین سنگرهای گروهها و حکومتهای محلی دانست که برای قرون متمادی علیه حکومتهای متعدد به ویژه ساسانیان و سلسلههای پس از آنها تمرد و سرکشی کرده بودند.
همچنین میتوان گفت که اقوام متعددی از این قلعه و شهر باستانی استفاده کردهاند اما در این میان استفاده خزرها از این قلعه محتملتر از سایر اقوام است چرا که حکومتهای ناپایدار دیلمیان و آل گنگریان، قلعه و احتمالا شهر را در تصرف خود داشتهاند اما ساکنان آن نبودهاند.
به ویژه آنکه در کتاب «الاقطاب العالم فی وجوه المعالم» از نویسندهای ناشناس گزارشی پیرامون حضور شعبهای از قوم خزر در منطقه و رواج برخی باورهای یهودی در میان ساکنان این قلعه و معدود ساکنان جوار آن که مولف آنها را ساکنان «سایان و کلج» مینامد، وجود دارد.
این قول با توجه به تشرف تاریخی تعدادی از بزرگان قوم خزر به آیین یهود و شیوع باورها و اساطیر یهودی در میان آنها این فرضیه را تقویت میکند که اگر خزرها را بانیان این قلعه و شهر ندانیم ناچار باید آنها را از جمله دیرینترین ساکنان قلعه و شهر باستانی سمیران دانست.
اما اینکه این شهر باستانی چگونه با وجود محصور و امن بودن منطقه از عرصه گیتی محو میشود؟ سرنوشت ساکنان آن چه میشود؟ و سایر پرسشهایی از این دست هنوز از نکات و پرسشهای مبهمی است که پیرامون این تمدن وجود دارد.
قاچاقچیان به قبرستانها و اموات تازه دفن شده هم رحم نمیکنند
طبق قاعدهای که بسیاری از اماکن و به ویژه دشتها و عرصههای باستانی از آن پیروی میکنند قدمت تاریخی به معنای غارت تاریخی نیز هست، غارتی که در شکل حفاریهای جنون واری در منطقه طارم ظهور یافته به ویژه آنکه این غارت با محرومیت بخش طارم از امکانات استانی نیز عجین شده است.
به گونهای که متاسفانه قلعه سمیران و محوطه پیرامونی آن طی سالیان متمادی صدمات بسیاری را در نتیجه تخریبهای انسانی قاچاقچیان اشیای عتیقه، متحمل شده و یادگار این تخریبهایی که کماکان نیز ادامه دارد گودالهایی به عمقهای متعدد پیرامون این منطقه است.
برهمین اساس سایر روستاها و نواحی طارم نیز از این موج غارت برکنار نماندهاند به گونهای که حتی قبرستانهای جدید این منطقه نیز مورد هجوم و غارت افرادسودجو قرار میگیرند تا جایی که حتی در گورستان روستای «کمرود» قاچاقچیان به قبرهای اموات متاخر نیز تعرض نموده و این قبرها را به بهانه یافتن اشیای تاریخی نبش میکنند.
قاچاقچیان طارم غالبا از افرادغیر بومی بوده که در دستهها 3 تا 15 نفر مجهز به فلزیاب ماهوارهای و حتی لپ تاپ و اِسکنر به راحتی در این منطقه مشغول به گشت زنی و غارت ثروت و میراث فرهنگی ایرانیان هستند.
از آنجایی که غالب اهالی این منطقه از اقشار باغدار و کشاورز هستند نسبت به پیشه و سواستفادههای این قاچاقچیان و نحوه آگاه سازی مامورین نیروی انتظامی توجیه نیستند، بسیاری از این سودجویان حتی در روز روشن اقدام به تخریب و حفاری در منطقه باستانی سیردان میکنند.
نیاز فوری به گسترش فعالیتهای پلیس و میراث فرهنگی و تاسیس رشته باستانشناسی
در شرایطی که قاچاقچیان اشیای عتیقه بسیار جلوتر از باستان شناسان و مجامع علمی، تمدنهای و ناشناخته طارم را کشف و در پی آن برای همیشه آثار آنها را از عرصه هستی محو میکنند، تاسیس رشته باستان شناسی و گسترش فعالیتهای نیروی انتظامی و میراث فرهنگی ضروری است.
چراکه تاسیس رشته باستانشناسی در دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) میتواند ابعاد وسیعتری از تمدنهای ارزشمند طارم را برای جهانیان آشکار کند و این مسئله میتواند با افزودن به غنای فرهنگی و تاریخی استان و کشور در زمینه توسعه گردشگری و معرفی استان قزوین نیز گامی موثر باشد.
اما متاسفانه علیرغم این قابلیت بالا در استان و ظرفیت ارزشمند دانشگاه بین الملل در عمل هنوز گامی برای احداث رشته باستانشناسی در این دانشگاه برداشته نشده است.
از سویی نیز فعالیتهای مشترک پلیس و میراث فرهنگی استان برای حفاظت از آثار و بقایایی تمدنهای گستره قزوین به ویژه طارم محروم و سیردان باستانی به توجه به موج جنون وار حمله قاچاقچیان به این ناحیه ضروری مینماید.
چنانکه اگر این همکاری هرچه سریعتر روی ندهد و یا گسترش نیابد، قاچاقچیان کمترین نامی و یادی از تمدنهای طارم برجای نخواهند گذاشت.
"علی تقوایی"
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها