۱۸/رمضان/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۱/۰۹ پنجشنبه

صبح قزوین فرصت پختگی یا تهدید تباهی ارمغان زندگی دانشجویی
کد خبر: ۱۱۵۸۶۶ نویسنده: صابر مهدوی تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۹/۲۱ ساعت: ۲۱:۴۵ ↗ لینک کوتاه

یادداشت/

فرصت پختگی یا تهدید تباهی ارمغان زندگی دانشجویی

حضور در شهری غریب و پر بودن ظرفیت خوابگاه، بسیاری از دانشجویان جدیدالورود را مجبور می‌سازد تا با پخش آگهی در فضای دانشگاه به دنبال هم اتاقی باشند و اینجاست که داشتن یک همراه خوب، چندان هم اختیاری نیست.

فرصت پختگی یا تهدید تباهی ارمغان زندگی دانشجویی
به گزارش خبرنگار اجتماعی صبح قزوین ، کم نیستند در گوشه و کنار این شهر خانه و خوابگاه‌های دانشجویی که برای بعضی فرصت است و برای عده‌ای تهدید! زمانی دوری از خانواده، استقلال را در دختر و پسر جوانی شکل می‌دهد، می‌شود فرصت! اینکه چطور خرجی یک ماه را تنظیم کند که در آخر برای جبران کمبودها به تغییر لباس و عشوه و ناز برای پذیرش ویزیتوری نرسد.
گاهی گذشت و صبوری را تجربه می‌کند، که چطور با علایق و سلایق مختلف عده‌ای کنار بیاید، اما انگار تهدیدها از مواد مخدر و مشروبات الکلی حرف به میان می‌آورند. مواد مخدری که شاید با الفاظ گول زننده‌ای به اسم ریتالین شروع شود، برای جبران یک ترم درس نخواندن در یک شب و در واقع یک شبه ره صد ساله را رفتن!در این میان برخی از جوانان کنکور را فرصتی طلایی برای دوری از نظارت والدین می‌دانند و از این رو از گزینش شهر محل زندگی خود برای تحصیلات دانشگاهی صرف نظر می‌کنند.
اینجا این سؤال مطرح می‌شود که آیا مشکل از خانواده است؟ یا اینکه می‌شود سازمان سنجش و آموزش کشور رویکرد تازه‌ای در پیش گیرد، البته 60 درصد بومی گزینی راهکار خوبی است، ولی آیا همین کافی است؟ قطعأ نقش خانواده‌ها و سبک زندگی افراد در تأثیر پذیری و الگو گرفتن از محیط بسیار حائز اهمیت است، ولی چیزی که جای تأمل دارد، افزایش تبلیغات سوء رسانه‌های غربی در جامعه و القای آن به جوانان است و ما هنوز باور نکرده‌ایم در میدان نبردی به اسم شبیخون فرهنگی قرار داریم.
حضور در جمع دوستان می‌تواند فرصتی باشد برای یادگیری، گاهی آموزش استفاده از یک نرم افزار در جهت رشد تحصیلی و گاهی یاد گرفتن معنایی تازه به اسم ارتباط با جنس مخالف، که در اکثر موارد طعم یک تجربه تلخ را به جا می‌گذارد.
گاهی شاهد آن هستیم که دانشجویان دختر در محل تحصیلشان ظاهری بد حجاب دارند و به محض ورود به شهر محل زندگیشان چادری می‌شوند.
آیا این تأثیر اجبار است؟ یا اینکه نتوانستیم ارزش‌ها را عمق ببخشیم؟ گویی شناخت بی‌ارتباط با این موضوع نیست، یعنی جایی که شناخت وجود دارد پای آبرو به میان می‌آید و جایی که تنها اسم معرف انسان‌ها است آبرو رنگ می‌بازد.
اینجا باید از خود بپرسیم که مقصد واقعی کجاست و ما به کدام سمت می‌رویم؟ و قرآن چقدر زیبا بیان می‌کند: «آیا اینان برای عذاب خدا تعجیل می‌کنند؟».
حضور در شهری غریب و پر بودن ظرفیت خوابگاه، بسیاری از دانشجویان جدیدالورود را مجبور می‌سازد تا با پخش آگهی در فضای دانشگاه به دنبال هم اتاقی باشند و اینجاست که داشتن یک همراه خوب، چندان هم اختیاری نیست.
اجبار در مرحله بعد یعنی قبول کردن خانه‌هایی با کمترین امکانات و گاهی محیط‌های ناسالم که بسیار سخت‌تر است.
می‌توان از شنیدن خبر هم جنس بازی و ادیان کاذب در برخی خوابگاه‌های دانشجویی، چماق در دست گرفت و بر سر واژه «فقر فرهنگی و اعتقادی» کوفت! ولی در عمل باید دید چه کسی متولی برنامه‌های فرهنگی و مذهبی در خوابگاه‌های دانشجویی است.
نکند این هم از آن دسته کارهایی است که مدام به یکدیگر پاس می‌دهیم و تا به خود می‌آییم، می‌بینیم هنجارشکنی‌ها شده است عرف جامعه!
انتهای پیام/6001

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان