صبح قزوین ، رفتارهای اجتماعی، زاده روابط و هنجارهای اجتماعی است و این هنجارها با سه ویژگی اجبار، عمومیت و خارجی بودن، جامعه را اداره نموده و نظم اجتماعی را برقرار میکنند. تضعیف هر یک از این ویژگیها اختلال هنجاری و بی نظمی را به همراه خواهد داشت.
جوان شدن سن جرم و بزهکاری در واقع نشان دهنده افزايش خشونت اجتماعی در جامعه است. جوانان و يا نوجوانانی که به جرم يا بزه کشيده میشوند در واقع قربانيان نوعی خشونت هستند.
منظور از خشونت کليه عوامل بازدارندهای است که اجازه نمیدهد تا انسانها شخصيتشان را تا سرحد امکان، رشد دهند و شکوفا سازند. عواملی از قبيل؛ نبود امکانات تربيتی، فقدان اميد به آينده، گسيختگی خانوادهها، کاهش فضای خلاقيت در زندگی اجتماعی، فقدان و يا کمبود امنيت اجتماعی و نبود امکانات مناسب برای گذراندن اوقات فراغت، وسعت يافتن شکاف نسلها و وابستگی اقتصادی جوانان به خانوادهها و در عين استقلال طلبی آنها از جمله این عوامل به شمار میروند.
زنان جزء نخستین قربانیان بسیاری از آسیبها و انحرافات اجتماعی هستند. در این میان اعتیاد اگر نه اولین و عمدهترین، بلكه یكی از مهم ترین آنها است.
تصور اکثر افراد جامعه در مورد اعتیاد این است که مواد مخدر و سوء مصرف مواد عمدتاً پدیدهای مردانه است، به عبارتی اعتقاد بر این است که زن ها بسیار کمتر از مردها به اعتیاد روی میآورند، به ویژه در ایران حتی سیگار کشیدن زنان و دختران، تعجب اطرافیان را بر میانگیزد، شاید بدان علت که اعتیاد با نقش آشنای همسر و مادری مهربان و دلسوز در جامعه ایرانی همخوانی ندارد.
با پیدایش و رشد فمینیسم مطالعه جنسیت و انحرافات اجتماعی و جرایم زنان در کانون توجه مطالعات جامعه شناختی قرار گرفت. با آزاد شدن زنان از خانوادههای سنتی، کاهش محدودیتهای اجتماعی، توسعه جنبشهای اجتماعی زنان و ورود زنان به بازار کار، رفتار زنان و مردان به یکدیگر نزدیک شده و به دنبال آن جرایم زنان افزایش یافت.
اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر به مثابه یک مسأله اجتماعی، پدیدهای است که همراه با آن توانایی جامعه در سازمانیابی و حفظ نظم موجود از بین میرود، عملکرد بهنجار حیات اجتماعی مختل شده و باعث دگرگونیهای ساختاری در نظام اقتصادی، سیاسی و فرهنگی یک اجتماع میشود.
استفاده مواد مخدر توسط زنان آنها را با داغ اجتماعی مواجه میسازد که خود زمینه را جهت انجام کجرویهای بعدی فراهم میکند. زنان به علت داشتن وظیفه مادری و گاهی سرپرستی خانوار اگر به اعتیاد نیز مبتلا شوند موجب بروز درگیریهای خانوادگی و اجتماعی آنها میشود و باعث از بین رفتن اعتماد خانواده نسبت به آنها میشود، در نتیجه این زمینه فرار آنها از خانواده را فراهم میسازد، بنابراین زمانی که زنان حمایت مالی و عاطفی خود را از دست بدهند به ناچار برای تامین مخارج زندگی و اعتیادشان به روسپیگری و یا دزدی روی میآورند.
استفاده از موادمخدر پیامدهای جدی دارد که برخی از پیامدها عبارتند از مطرود گردیدن، ایجاد نسل معتاد، کاهش ارتباط با افراد عادی و افزایش ارتباط با افراد معتاد و فروشندگان مواد مخدر.
یکی از پیامدهای بسیار خطرناک اعتیاد زنان انتقال و شیوع بیماریهای مقاربتی است. یک زن معتاد که منابع مالی برای تهیه مواد مخدر و معیشت خود ندارد برای برآورده کردن نیازهای اعتیاد خود تن به کارهای نابهنجار مانند تنفروشی و دزدی و همکاری در جرائم باندی میدهد.
در میان این عوامل روسپیگری نتیجه خطرناکتری دارد، زیرامیتواند اشخاصی را که با او در ارتباط هستند را بیمار کند و آنها نیز دیگران را بنابراین اعتیاد را یکی از مهمترین روشهای شیوع بیماریهای واگیردار مانند ایدز و هپاتیت میدانند.
مشکلاتی که میتوان در میان زنان معتاد دید؛ اعتماد به نفس پایین همراه با افسردگی شدید و ذهن آشفته، خشونت و خودزنی، عدم انگیزه کافی برای ترک، عدم شناخت صحیح مواد مخدر است.
گاهی زنان علت اعتیاد خود را تنها لاغر شدن عنوان کرده و درصدد توجیه آن برمیآیند و این خصوصیات بعد از ترک نیز با آنها میماند که این ممکن است باعث برگشت دوباره آنها به سمت مواد مخدر شود هرچند که ممکن است ریشه تمام این مشکلات فوق نشأت گرفته از عوامل اجتماعی مانند نابسامانی های خانوادگی باشد.
علل اعتیاد
از عوامل مؤثر گرایش زنان به مواد مخدر و عدم تمایل به ترک آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- رشد نیافتن مهارتهای لازم برای توفیق در زندگی ( ورود ناگهانی از كودكی به بزرگسالی)
- فقدان شایستگی فردی برای كسب پایگاه شغلی
- احساس بازنده بودن در رقابتهای شغلی و به دنبال آن، احساس ناتوانی در نیل به موفقیت، احساس ناامنی، ناعادلانه دانستن نظام اجتماعی، احساس خشم و بیاعتمادی در خانه، محل کار و مدرسه
- توزیع ناعادلانه منابع درآمد
- تشدید احساس محرومیت نسبی ( تحت تاثیر فرهنگ جهانی و اقتصاد جهانی)
- روابط نزدیک و صمیمی زنان
به نظر میرسد دختران نوجوان نسبت به فشار گروه همسالان در مقایسه با پسران، آسیب پذیرتر باشند و ممكن است به منظور احساس پذیرفته شدن در گروه همسالان، اعتیاد را تجربه كنند.
زندگی با یک مرد معتاد نیز از مهمترین علل گرایش زنان به مواد مخدر است.
- خشونت
مجموعه تحقیقات درباره زنان معتاد نشان میدهد كه زنان معتاد و الكلی نسبت به دیگر زنان میزان بیشتری از خشونت را تجربه و تحمل میكنند، یعنی حدود ۹۰ در صد بیش تر.
- مشکلات روحی و روانی
زنان معتاد در مقایسه با دیگر زنان، مسائل و مشكلات روانی بیشتری دارند. مشخص شده است كه اختلالات افسردگی یا اضطراب، شایعترین بیماری در نزد زنان معتاد به مواد مخدر است. مطالعات نشان داده است رفتارهای خودكشی، آسیب پذیری بالا و عزت نفس پایین در زنان معتاد بسیار بیش تر از دیگران است و حتی بسیاری از زنان، گرفتار مشكلات بازگشت افسردگی مزمن میشوند.
- پدیده های اجتماعی
زنان به عنوان همسر، مراقبت کننده و پایه و اساس اخلاق به حساب میآیند. با این حال نگاه مرد سالارانه در جامعه، که اعتیاد زنان را منفیتر از مردان میداند و همچنین سایر نگرشهای اجتماعی درباره ناپسندتر بودن اعتیاد زن، یك مانع عمده درمان آنها محسوب میشود. حتی زنانی كه خود میدانند از یك بیماری رنج میبرند این نگرانی درد آور را كه دیگران مشكل آنها را بپذیرند همراه خود دارند. آنها می ترسندكه خانواده شان، همراه، شریك، و یا جفتشان و یا حتی كارفرمایشان دیدگاه مسلط جامعه را كه اعتیاد را یك مشكل اخلاقی میدانند، داشته باشند و آنها را در درمان حمایت نكنند.
بازداشت و زندانی كردن زنان به دلیل خطاهای مرتبط با مواد مخدر در دهه گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته، جرائمی نظیر دزدیهای كوچك، شریك شدن در برخی جرائم، فروش مواد، روسپیگری و ضرب و شتم و تهاجم.
یکی از راهکارهای درمانی اعتیاد به خصوص برای زنان تاکید بر مسایل مذهبی و معنوی است؛ چراکه تکیه گاهی بسیار محکم برایشان فراهم کرده و روند بهبودی را تسریع میبخشد.
آگاه ساختن زنان از عواقب و پیآمدهای اعتیاد به مواد مخدر ، آموزش مهارتهای زندگی غنی ساختن ارزشهای مذهبی، اخلاقی و معنوی و توانمندسازی زنان به انواع مهارت كه به افزایش عزت نفس آنان میانجامد، از جمله اقدامات پیشگیرانه خواهد بود.
انتهای پیام/7008
دیدگاه ها