صبح قزوین ؛ سه گانه «چ» ساخته ابراهیم حاتمی کیا، «محمدرسول الله(ص)» ساخته مجید مجیدی با انیمیشن شاهزاده روم تکمیل میشود.
فاصله زمانی اندکی که میان ساخت این سه اثر ارزشی و استاندارد وجود دارد و نیز نوع رویکرد فنی و با کیفیتی که بر فرم آنها حاکم است از جهش هنر انقلاب در وادیهای جدیدتر و وسیعتری خبر میدهد.
رهایی از پدیده «مخلباف»
کیفیت بسیار نازل و شعارزدگی یکی از جدی ترین مشکلات و معایبی بود که طی سالیان بعد از انقلاب به ویژه در زمینه هنر ارزشی به اشکال مختلف گریبانگیر این آثار شد بگونهای که تولید آثاری با این معایب پیش تر تبدیل به نوعی رویه پذیرفته شده در هنر انقلاب شده بود.
در این بین محسن مخملباف با تولید آثار شعارزده و عاری از فرم سینمایی استاندارد آغازگر این بدعت در سینمای ارزشی و به طور کلی هنر انقلاب محسوب میشود.
چنانکه که آثار وی عمدتا به صورت اغراق شده و کاملا سیاه و بدون جذابیتهای سینمایی در ظاهر انتقال دهنده پیامهای ناب انقلاب بود اما در اصل پیام انقلاب را از این طریق تخریب می کرد.
پدیده مخملباف با پایه گذاری این رویه، تاثیر گستردهای در سینمای ارزشی ایران نهاد چنان که حتی پس از ظهور و سقوط وی نیز سینمای ارزشی ایران کماکان تحت تاثیر و فشار پدیده مخملباف قرار گرفت تا در نتیجه فیلم ارزشی ساختن، مساوی آثار دست چندم شعاری و بی ارزشی تلقی شود که در آن همه چیز فدای شعار شده است.
انیمیشن شاهزاده روم نشانهای از ارتقای هنر ارزشی
اگر چه جریان مخملباف با مهاجرت فرارگونه وی به فرانسه کماکان در سینمای ایران ادامه داشت با این حال آثار ارزشی درجه یک فنی نیز در سینمای ایران تولید میشد اما از آنجا که تعداد اندک این آثار در برابر خیل عظیم آثار شعارگونه به چشم نمیآمد عملا خالقان این دسته از آثار نمیتوانستند در برابر جریان موسوم به هنرمتعهد به سبک مخملباف، جریانسازی خود را ایجاد کنند در نتیجه سینمای برخاسته از انقلاب کماکان در محاق قرار داشت.
با این حال خلق سه اثر ارزشمند «چ» ساخته ابراهیم حاتمی کیا، محمد رسول الله(ص) ساخته مجید مجیدی و در نهایت شاهزاده روم در فاصله زمانی بسیار اندک و موفقیت هر کدام از این آثار در گیشه، نوید شکل گیری جریان جدیدی در سینمای انقلاب را میدهد.
جریانی که در عین انتقال زیبا و ظریف پیام انقلاب و تعالیم دینی، کمتر شعار میدهد، ساختارهای سینمایی را رعایت میکند و در گیشه نیز با موفقیت ظاهر می شود.
در این بین انیمیشن سینمایی "شاهزاده روم" نشانهای دیگر در ارتقای هنر ارزشی ایران محسوب میشود چه اینکه مانند هر دو اثر مذکور از ویژگیهایی چون فرم قوی، جذاب و توفیق جلب رضایت مخاطبان برخوردار بوده است.
مخاطب محوری شاخصه بین المللی شاهزاده روم
داستان شاهزاده روم بر شخصیت محوری ملیکا یا همان نرگس(س) مادر امام زمان(عج) استوار است و نام فیلم نیز اشاره به زندگی ایشان دارد که زمانی شاهزاده روم بودند و بعدها با امام حسن عسگری(ع) ازدواج کردند.
فیلم از نظر جذب مخاطبان کاملا منعطف ساخته شده است و از این نظر دست اندرکاران شاهزاده روم کاملا حرفهای و متناسب با رویه بهترین انیمیشنهای روز دنیا عمل کردهاند.
چنانکه در موسوم اکران انیمیشنهایی چون «بالا» و «تربیت کردن اژدها» بیش از نیمی از تماشاگران سینما را افراد بالای 18 سال به خود اختصاص داده بودند؛ در حالی که در اصل این آثار برای کودکان و نوجوانان ساخته شدهاند اما داستان بسیار جذاب و جلوههای بصری بسیار زیبای این آثار بزرگسالان را حتی بیش از کودکان و نوجوانان به سالنهای سینما جذب می کرده بود.
در این بین شاهزاده روم نیز از این مزیت بسیار ارزشمند بین المللی برخوردار است که در عین حال که برای کودکان ساخته شده است با به کارگیری فیلمنامهای نسبتا قوی و جلوههای بصری و طراحی شخصیتهای بسیار زیبا، مخاطبان بزرگسال را نیز به خود جذب کند و چه بسا از بسیاری از فیلمهای روی پرده نیز در نظر آنها زیباتر بنماید.
کودتای باب اسفنجی، لوراکس و پاندای گونگفوکار در زندگی کودک ایرانی
ارزش اصلی "شاهزاده روم" در عین دستاوردهای فنی و موفقیتهای بین المللی و فروش مناسب در گیشه ارزش تربیتی، فرهنگی و به طور کلی حیاتی این اثر در زندگی ایرانیان مسلمان و شیعه است.
چرا که سبک زندگی یک ایرانی مسلمان شیعه به ویژه کودکان ما طی سالیان اخیر با گسترش گریزناپذیر و هنجارگسیخته شبکههای ارتباطی و ماهوارهای به شدت در خطر تخریب قرار گرفته است.
برهمین اساس درحیطه تربیت کودک باب اسفنجی، لوراکس، پاندای گونگفوکار، بن تن و دهها شخصیت از فیلمهای سینمایی تولید شده در آمریکا و اروپا تاثیر و رسوب بیشتری در ذهن کودکان ما دارند تا شخصیتهای دینی و ملی ایران.
البته در این بین هرگز نمیتوان حتی ذرهای تقصیر این تمایل را متوجه کودکان کرد، چه این که کودک و به طور کلی مخاطب، شیفته تکنیک و جذابیت است اما آنچه در عمل در این زمینه تولید شده به جز تلاش برای ساخت انیمیشن تهران 1400 و کلاه قرمزی – که اولی با ضعفهای فراوان ارتباطی به هنر انقلاب و تربیت دینی کودکان نداشت و دومی نیز مضاف بر این ویژگی، بیشتر از نوستالوژی کودکان دهه شصت برخاسته بود- عملا اقدام در خوری انجام نشده است.
اینجاست که اهمیت حیاتی انیمیشن "شاهزاده روم" مشخص میشود یعنی در شرایطی که باب اسفنجی و شخصیتهای مشابه تمام جغرافیای ذهنی و زیستی کودکان ما را اشغال کرده است، این اثر تربیت ناب اسلامی را با معرفی و شناساندن صاحبان اصلی مذهب شیعه و با استفاده از تمهیداتی جذاب و کودک پسند به خانواده های ایرانی ارائه میدهد.
"شاهزاده روم" از این منظر خود شروع رویهای جدید در سینمای ایران است.
رویهای که میتوان از رهگذر آن امیدوار و مطمئن بود که کودکان نسل بعد را با استفاده از دهها و صدها انیمیشن درجه یک و جذابی چون شاهزاده روم متناسب با الگوهای اصیل و ناب فرهنگ شیعی تربیت کرد و فرهنگ دینی را با ابزارهای روزآمد و جذاب تحویل فردای جامعه داد بی آنکه دغدغهای برای فراموش شدن و یا تخریب فرهنگ دینی ایران داشته باشیم.
"علی تقوایی"
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها