به گزارش خبرنگار اجتماعی
صبح قزوین ؛ قزوین به عنوان یکی از استانهای همجوار پایتخت، منبعی غنی از جاذبههای گردشگری و آثار تاریخی را در خود جای داده که حتی گاهی از نظر ساکنان این شهر کهن نیز دور مانده است؛ در همین راستا پایگاه خبری تحلیلی
صبح قزوین در نظر دارد طی هفتههای آتی مرتبا به معرفی این شگفتیهای طبیعی و باستانی بپردازد.
هاجر محمدی چمنی دبیر انجمن صنفی کارگری راهنمایان گردشگری استان و کارشناس مدیریت جهانگردی در گفتگویی صمیمانه با خبرنگار اجتماعی
صبح قزوین ، به تشریح اهمیت جایگاه دروازه شهرها در گذشته پرداخته است.
دروازهها یکی از عناصر کالبدی در ساختار شهر به منظور تقویت کیفیت نمادین و هویت آن بوده، دروازه در گذشته به عنوان یک نشانه شهری از عناصر اصلی ساختار شهر محسوب میشده است.
امروزه به سبب پیشرفتهایی که انسانها در زمینه سلاح و وسایل جنگی داشتهاند، حصارهای اطراف شهر اهمیت خود را از دست داده و از سوی دیگر ازدیاد جمعیت و رشد شهرها سبب شده تا حصار مانعی در راه بهبود و توسعه شهر باشد.
در گذشته به علت تهدید امنیت راهها و روستاها به وسیله طوایف بیابان گرد مردم ترجیح می دادند که به صورت گروهی در شهرها زندگی کنند و در حصارها پناه جویند، وجود حصار در اطراف شهر سبب میشد که از نقاط معینی به نام دروازه به داخل شهر رفت و آمد نمایند.
این مسئله نه تنها خود یک نوع کنترل در آمد و رفت مردم محسوب میشد، همچنین وصول عوارض و مالیات را به راحتی امکان پذیر میکرده است.
قزوین به عنوان یکی از شهرهای تاریخی ایران غالباً از اطراف مورد تهاجم قرار می گرفته، به همین دلیل بارویی جهت محافظت ساکنین خود در مقابل حملات دیلیمیان داشته که به محض تخریب قسمتی از آن به وسیله حکام یا امرا و بزرگان تعمیر و تجدید عمارت میگردیده است.
حمدالله مستوفی در نزهه القلوب شرح مفصلی درباره حصار قزوین می دهد و تجدید بنای حصار را بعد از دوران سامانیان به دست چند تن از خلفای عباسی دانسته است.
در دوره اسلامی هارون الرشید نیز در استحکام این شهر کوشید و به فرمان هارون دیواری دور شهر بنا گردید که هر سه شهرستان یعنی شهر شاپوری و مدینه موسی و مدینه مبارکه را در برمی گرفت که به پس از فوت وی بنای دیوار شهر ناتمام ماند اما وزیر فخرالدوله دیلمی در سال 373 آن را مرمت نمود، چرا که وی در اخبار دیده بود که در آخرالزمان شهری بنام قزوین در نزدیکی دیلم می باشد که یکی از دروازههای آن در بهشت است؛ چنانچه کسی برای ساختن حصار او اقدام کند خداوند گناهان صغیره و کبیره او را می بخشد، به همین دلیل
باروی قزوین را تجدید بنا نمود.
ابن حوقل نیز به داشتن قلعه و بارو در شهر قزوین اشاره دارد؛ به نظر میرسد تا زمان تهاجم مغولان شهر قزوین حصاری در اطراف خود داشته اما مهاجمان مغول با حملات ویرانگر خود برج و باروی شهر را کاملاً از میان بردهاند؛ شاید به همین علت باشد که سفرنامه نویسان دوره صفوی قزوین را شهر بدون دیوار و بارو معرفی میکنند.
پس از انقراض دولت صفویه در زمان سلسلههای افشاریه و زندیه به علت درگیریها و جنگهای متوالی توجهی به حاصر این شهر نشد و به مرور رو به خرابی رفت؛ در زمان قاجاریه، فتحعلی شاه نیز تعمیراتی برای حفظ این بناها انجام داد اما بعدها به دلایلی که در ابتدای بحث ذکر شد، حصار شهر دستخوش تغییرات قرار گرفت و در نهایت تخریب شد.
در گذشته دروازههای شهر و فضاهای پیرامون آنها مکانهای با ارزش و مقدسی به شمار می آمدند که آیین گشودن و گذر از یک دروازه مراسم ویژه ای داشت.
قزوین در گذشته 9 دروازه داشته که دروازههای پنبه ریسه یا شاه، تهران، مغلواک یا همدان، راکوشک (درب کوشک) و رشت از آجر ساخته شده و دارای تزئینات کاشیکاری بودهاند و مابقی با خشت آجر ساخته شده بودند.
معرفی دروازههای قزوین
دروازه مغلواک یا همدان: کاروانسراهای اطراف آن بهنگام تعریض خیابان تهران در سال 1347 از بین رفت.
دروازه رشت: این بنا در خیابان امام خمینی کنونی متصل به کوچه تاکستانیها در غرب خیابان تبریز قرار دارد.
دروازه امامزاده (شاهزاده) حسین یا ساوالان: در محدوده جنوب شرقی امامزاده قرار داشته است.
دروازه کندوار (خندقبار): در جنوب غربی امامزاده حسین قرار داشته است.
دروازه راه ری (رارِی): در انتهای شرقی کوچه سنجیده مسجد قرار داشته است و تمام گاریها برای حرکت به سمت تهران از آنجا عبور میکردهاند.
دروازه تهران: در خیابان تهران قدیم کنونی و در مقابل ترمینال قرار گرفته است.
دروازه شیخ آباد: در انتهای خیابان سعدی قرار داشته که در هنگام احداث خیابان سعدی به کلی تخریب شد.
دروازه پنبه ریسه: در شرق خیابان طالقانی کنونی و در محله پنبه ریسه واقع شده بود که در هنگام احداث این خیابان به طور کلی از بین رفت.
از بین دروازههای نام برده شده، تنها 2 دروازه تهران قدیم و درب کوشک هنوز هم در هوای شهر نفس می کشند، هر چند که دیگر بخشی از خاطرات شهر شدهاند و کسی نمی داند چه بسیار کسانی که از این دروازهها خاطرات تلخ و شیرین خود را بر کوله بار دلشان ریختهاند و گذشتهاند.
دروازه تهران قدیم به نسبت دروازه درب کوشک وضعیت تقریباً مساعدتری دارد، چرا که در مرکز دید افراد قرار گرفته و دست اندازی به آن از طرف افراد ناآگاه به سادگی امکان پذیر نیست.
اما
دروازه درب کوشک با نجابت تمام در انتهای خیابان نادری مقابل پارکی که شبانه روز محل عبور و مرور مردمان بسیاری است قرار گرفته است که در این میان برخی شیفته میراث تاریخی و فرهنگی خود هستند و با عشق نظارهاش می کنند و برخی تنها به عنوان پاتوقی برای وقت گذرانی می شناسندش، در جای خالی روشناییها که مدت زمان نسبتاً طولانی است از جا درآمده سیگارهای روشنشان را خاموش می کنند و به راحتی کارتنهای خالی را آتش می زنند تا گرمایی نصیبشان شود و این در حالی است که دروازه درب کوشک یکی از زیباترین فضاهای شهری ما محسوب می گردد.
از سویی دیگر سایه
برج تجارت با جسارت تمام در حریم تاریخی این دروازه سنگینی می کند و مسئولین گویا فراموششان شده که هر بنای تاریخی در شهر حریمی خاص برای خود دارد.
امیدواریم در آینده ای دور نه بلکه در روزهای نزدیک، شاهد توجه بیشتری به تنها دروازههای باقی مانده شهرمان باشیم تا شاید سیاهی دودههای جهل از دروازه خاطرات زدوده شود.
انتهای پیام/9003
دیدگاه ها