۱۱/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۱ شنبه

صبح قزوین با اعتقاد کامل می‌گویم، تا به امروز عاقبت بخیر شده‌ام
کد خبر: ۱۱۴۵۰۲ نویسنده: اکبر فرهادی تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۸/۲ ساعت: ۲۱:۴۵ ↗ لینک کوتاه

مصاحبه با پیرغلامی از دیار عشق حسینی؛

با اعتقاد کامل می‌گویم، تا به امروز عاقبت بخیر شده‌ام

یکی از پیرغلامان امام حسین(ع) می‌گوید: تا به امروز خودم را مدیون امام حسین(ع) می‌دانم و با اعتقاد کامل می‌توانم بگویم تا به امروز عاقبت بخیر شده‌ام.

با اعتقاد کامل می‌گویم، تا به امروز عاقبت بخیر شده‌ام
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر صبح قزوین ، اکبر اسکندری یکی از پیرغلامان امام حسین(ع) است که از سن 30 سالگی به صورت رسمی در هیئت‌ها روضه خوانی ‌کرده است.
هم نوحه خوان و هم میاندار هیئت است.
80 سال سن دارد و متولد شهر قزوین است اما با همین سن و قدی خمیده هنوز هم برای مجالس عزاداری محرم نفس می‌زند.
8 فرزند دارد 5 دختر و سه پسر، شغلش بنایی بوده و در این سال‌ها با عشق امام حسین(ع) تک تک آجرها را روی هم می‌چیده و روضه ارباب کربلا را زیر لب زمزمه ‌می‌کرده است.
در منطقه باغ دبیر قزوین ساکن است و می‌گوید هرکاری لیاقت و توفیق می‌خواهد اینکه در دستگاه امام حسین(ع) قرار بگیری، عنایت خودشان است.
این پیرغلام امام حسین(ع) می‌گوید: اسم پدرم فرهاد است و برخی از دوستان به نام پدرم، فامیلی مرا فرهادی صدا می‌کنند.
از سن 7 سالگی با حضور مستمر در هیئت‌ها به مداحی علاقمند شده و از 10 سالگی برای خودش می‌خوانده، تا به امروز 50 سال است در دستگاه امام حسین(ع) روضه خوانی می‌کند.
آقای فرهادی با تاکید فراوان عنوان می‌کند: من مداح نیستم خدمتگذار اهل بیت هستم، عشق به اهل بیت(ع) مرا به وادی روضه خوانی کشانده است، از 13 سالگی به تهران رفتم و 30 سالگی به عنوان یک مداح دوره دیده به قزوین برگشتم و مداحی را هم از همان دوران شروع کردم.
این 50 سال تجربه روضه خوانی زمینه‌ای شده تا در همه مساجد و هیئات مذهبی استان قزوین برای اهل بیت(ع) بخواند.


شب‌های جمعه محرم در مسجد که در خیابان تهران قدیم است روضه خوانی می‌کند.
این روضه خوان امام حسین(ع) تصریح می‌کند: روال روضه خوانی من اینگونه نیست که با سوز و گداز دادن به داستان خرابه نشینی حضرت زینب(س) و به تصویر کشیدن لحظات آخر شهادت امام حسین(ع) اشک مخاطب خود را دربیاورم، بلکه نوحه خوانی و شعرخوانی در خصوص مصائب کربلا انجام می‎دهم.
صد شعر در دفترش دارد که از سروده‌های خودش است، می‌گوید 70 شعر ویژه اهل بیت(ع) سروده و در دست چاپ دارد و 30 شعر بقیه هم در خصوص انقلاب است.
از او می‌خواهم خاطره‌ای از 50 سال حضورش در دستگاه امام حسین(ع) تعریف کند، معتقد است: روضه خوانی برای امام حسین(ع) سراسر زندگی را تبدیل به خاطره می‌کند.
می‌گوید: پیش از انقلاب اجازه عزاداری نمی‌دادند اما ما با هماهنگی شهربانی‌ها برای عزاداری مجوز می‌گرفتیم.
هر ساله با 100 زنجیرزن در 28 صفر به حرم عبدالعظیم می‌رفتیم، در یکی از این سال‌ها حکومت پهلوی عزاداری را قدغن کرده و حیاط حرم خیلی خلوت بود.
از خادمش درخواست یک حجره کردیم، گفت قزوینی امسال اجازه عزاداری نداری؟ گفتم چرا؟ گفت شاهنشاه اجازه صادر نکرده.
دوستان را در حجره جمع کردیم و رفتم کلانتری گفتم اجازه 10 دقیقه روضه خوانی می‌خواهم ما میهمانیم و شما باید هوای مهمان خود را داشته باشید.


گفت تابلو را بخوان روی آن نوشته عزاداری ممنوع، وقتی اصرار مرا دید گفت همه شما را زندانی می‌کنم.
گفتم کجا برم اجازه عزاداری بگیرم؟ گفت پیش سرهنگی که داخل خود حرم است.
در آن دوران شابدالعظیم یک حیاط بیشتر نداشت، از در که وارد شدم سرهنگ داخل حیاط بود از وی خواهش کردم اما اجازه نداد.
در دلم توسلی به امام حسین(ع) کردم و گفتم شاهنشاه قلب ما توئی آقا، ناگاه بر زبانم آمد که بگویم نذر دارم و باید این عزاداری را انجام دهم، همینکه این موضوع را مطرح کردم نظر سرهنگ برگشت و گفت از گوشه حیاط آرام شروع به عزاداری کنید.


صد نفر همراهم بودند شروع به روضه خوانی و زنجیر زنی کردیم و کم کم مردم در حیاط جمع شدند مراسم ما تا نماز ظهر ادامه پیدا کرد.
این پیرغلام اهل بیت(ع) می‌گوید یک شاگرد تربیت کرده‌ام؛ زمانی که در مسجد راه چمن روضه خوانی می‌کردم پسری 15 ساله پیشم آمد که عشق به مداحی و روضه خوانی داشت، شب‌ها یک ساعت به او آموزش می‌دادم، پس از مدتی مادرش برای تشکر پیشم آمد و گفت حاج آقا شما به پسرم روضه خوانی یاد دادید الان او برای ما می‌خواند و ما هم گریه می‌کنیم.
20 سال شب‌های جمعه در منزل خودش بدون اینکه حتی یک شب هم تعطیل شود دعای کمیل را برگزار کرده است، این موضوع را شبیه یک معجزه می‌داند.
تعریف می‌کند؛ یکی از این شب‌ها مصادف با شام غریبان برادر خودش شده بود و برای اینکه مجلس دعای کمیل تعطیل نشود هیئت را از منزل خودش به منزل برادرش برده است.
با اینکه سنش به 80 سالگی رسیده می‌گوید از روضه خوانی خسته نمی‌شوم و چهار ساعت در روز مداحی می‌کنم.
در پایان وقتی می‌خواهم 50 سال زندگی حسینی خود را در یک جمله تعریف کند با اشک‌هایی که در چشم‌هایش حلقه می‌زند، می‌گوید: تا به امروز خودم را مدیون امام حسین(ع) می‌دانم و با اعتقاد کامل می‌توانم بگویم تا به امروز عاقبت بخیر شده‌ام.
انتهای پیام/2002

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان